نسخه چاپی

میزان مصرف روزانه آب هر ایرانی

زندگی ایرانیان از دهه چهل به سمت الگوی غذایی پرآب تر سوق پیدا كرده است.روی آوردن از الگوی غذایی گیاهی به فرآورده های گوشتی عامل مصرف حداكثری آب است.

به گزارش نما به نقل از قدس آنلاین ،به تازگی گزارش سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی (فائو) از جزییات مصرف مواد غذایی در کشورهای مختلف مربوط به سال 2015 منتشر شده است. دفتر توسعه پایدار دانشگاه صنعتی امیرکبیر جدیدا با بررسی جنبه‌های مختلف میان مصرف مواد غذایی و آثار آن بر میزان مصرف آب کل کشور جنبه های دیگری از مصرف غیرمستقیم آب را مورد مطالعه قرار داده است. در گفتگو با علی حاجی مرادی کارشناس عمران آب.دفتر توسعه پایدار دانشگاه صنعتی امیر کبیر جزییات مصرف آب در کشور ناشی از الگوی مصرف مواد غذایی که ما ایرانیان در سال 1393 برگزیدیم مورد توجه قرار گرفته است .

اصولا چه ارتباطی بین الگوی مصرف مواد غذایی و مصرف آب می تواند وجود داشته باشد؟

در بسیاری از مقالات و گزارش ها که اشخاص در رسانه های مختلف طی دو سه سال اخیر به آن پرداختند، به نظر تقریبا برای عموم مردم روشن شده که با استفاده از هر محصول کشاورزی و دامی و در یک نگاه جامع تر با هر عملی که ما در زندگی روزمره خود انجام می دهیم، در واقع میزانی از آب را مصرف می کنیم. منظور از این آب، مقداری است که در پروسه تولید آن محصول در مراحل کاشت و فرآوری مصرف گردیده است. حال اگر ما در طول یک روز از ترکیب های متفاوتی از مواد غذایی مصرف کنیم، نتیجه آن تفاوت در سرجمع مصرف آن روز ما در مصرف آب می شود. برای روشن تر شدن موضوع مثالی میزنم. ببینید شما اگر برای ناهار امروز خود یک پرس چلو جوجه کباب و یا یک پرس کوکوسبزی مصرف کنید، این تفاوت انتخاب شده در آبی که برای آن مصرف آن روز شما محاسبه می کنیم تفاوت فاحشی را ایجاد میکند. در واقع به راحتی می توان با یک محاسبه ساده میزان آب سفره غذایی شما را بدست آورد. در این مورد به خصوص خوردن یک پرس جوجه کباب به همراه چلو، حدود 1800 لیتر آب خواهد بود و اگر شما نیاز غذایی همان وعده خود را با کوکوسبزی و یک اسلاید نان تامین می کردید این مقدار به کمتر از 500 لیتر کاهش پیدا می کرد.

یعنی، یک وعده غذایی می تواند تا 1300 لیتر در مصرف آب روزانه اختلاف ایجاد کند؟

بله، بیاییم از جنبه دیگری به موضوع نگاه کنیم. طبق گزارش های وزارت نیرو ما در سال 1392، حدود 100 میلیارد مترمکعب آب در کشور مصرف کرده ایم. که از این مقدار تنها 6 میلیارد مترمکعب آن مربوط به مصرف بخش شرب و بهداشت خانگی می باشد. اگر جمعیت ایران را 78 میلیون نفر در نظر بگیریم. یعنی هر ایرانی به طور متوسط در روز برای مصارف شرب، بهداشت، استحمام و سایر مصارف مستقیم آبی خود 210 لیتر در روز آب مصرف می کند. البته ناگفته نماند این رقم بسته به الگوی زندگی شهری یا روستایی و سایر پارامترهای تاثیرگذار در کشور ما از 50 لیتر در اکثر روستاهای کوچک تا برخی موارد در شهر تهران حتی تا 500 لیتر در روز نیز متغیر است. لازم به ذکر است مصرف استاندارد جهانی محاسبه شده برای زندگی بهداشتی 90 لیتر و متوسط جهانی 140 لیتر برای هر نفر در روز می باشد. موضوع بالا بودن مصرف آب شهری در کشور خود مقوله ای است که نیازمند بررسی فرهنگی و اجتماعی مجزایی است.

برگردیم به بحث امروز خودمان؛ پس فهمیدیم که هر ایرانی در روز 210 لیتر آب به شکل مستقیم مصرف می کند. پس بقیه 94 میلیارد مترمکعب آب مصرفی کشور چه می شود! این 94 میلیارد متر مکعب آبی که عمدتا در بخش کشاوزی و مقدار ناچیزی از آن در صنعت مصرف می شود، با کسر مقداری در حدود 3 میلیارد مترمکعب از ان که ما محاسبه کردیم در دل محصولاتی است که به خارج صادر می گردد، تماما توسط مردم همین سرزمین به شکل غیرمستقیم با استفاده از خوراکی ها مصرف می شود. به این میزان آب 30 میلیارد مترمکعب آبی را اضافه کنید که از طریق واردات محصولات کشاوزی وارد کشور می شود. پس بنابراین ما به عددی نزدیک به 121 میلیارد مترمکعب می رسیم و با تقسیم آن بر جمعیت ایران درخواهیم یافت که هر ایرانی در طول روز حدود 4200 لیتر آب غیر مستقیم مصرف می کند. همان طور که ملاحظه میکنید اولا این مقدار آب در برابر 210 لیتر مصرف روزانه مستقیم 20 برابر بیشتر و از طرف دیگر هر درصد صرفه جویی در این نوع مصرف می تواند چه تاثیری شگرفی در کاهش مصرف آب کشور می تواند داشته باشد.

مطالب که شما گفتید، صحیح، اما آیا واقعا می توان 365 روز سال کوکوسبزی خورد؟

خب این مسئله که قطعا غیرممکن است و اشاره من به کوکوسبزی هم از آن جهت بود که بزرگی عدد را خدمتتان نشان دهم. در واقع اگر این امر از لحاظ پزشکی و امنیت غذایی امکان پذیر بود با یک حساب سرانگشتی می توانستم خدمتتان عرض کنم به اندازه کل ذخیره سدهای کشور با همین تغییر غذایی می توانستیم در مصرف آب کشور صرفه جویی ایجاد کنیم. اما موضوع در چیز دیگری است. طبق گزارش سازمان ملل حدود 70% از کل آب مصرفی در جهان برای تولید مواد غذایی و 15% آب شیرین مصرفی در کل جهان در حدود 580 میلیارد مترمکعب برای تولید انرژی برق مصرف می گردد. به ارتباط آب و انرژی در فرصت های بعدی خواهیم پرداخت؛ ولی پاسخ شما در خصوص اینکه چه بخوریم که هم نیازهای طبیعی بدن تامین شود و هم در مصرف آب صرفه جویی کنیم.

برای این منظور ما مفهومی را پیشنهاد دادیم با معادل سازی فارسی آبکا؛ این مفهوم میزان آب موجود در هر واحد کیلوکالری موجود در مواد غذایی را نشان می دهد. یعنی به طور مثال وقتی ما می گوییم آبکا گوشت گاو 4 لیتر است یعنی به ازای هر کیلوکالری که از طریق گوشت گاو جذب بدن انسان می شود تقریبا 4 لیتر آب برای تولید آن مصرف شده است. با استفاده از این مفهوم پاسخ به این سوال مشخص است. در واقع ما می بایست با بالانس کردن بین کالری مصرفی خود در روز و آب مصرفی سعی کنیم، آبکای کمتری داشته باشیم.

نیاز روزانه بدن که فقط به کالری نیست؟

بله، نیاز روزانه انسان که از طریق مواد غذایی تامین می شود به چند بخش تقسیم می گردد که کالری، پروتئین ، ویتامین ها و مواد معدنی مهم ترین آن هستند. ولی چون در اکثر گزارش ها همواره کالری را به عنوان شاخصی از امنیت غذایی معرفی کرده اند و یکی از مهم ترین اهداف ما هم از مطرح کردن این جنبه های چندرشته ای مدیریت منابع آب ارائه الگوی جدیدی از امنیت غذایی در کشور بر مبنای تعاریف جهانی است. لذا در کل می توان کالری را بهترین شاخص ارزیابی امنیت و سلامت غذایی قلمداد کرد.

آیا الگوی غذایی ما ایرانی‌ها از نظر مفهوم آبکای شما درست است؟

برطبق گزارش اخیر سازمان جهانی خوارو بار و کشاورزی (فائو) که در بررسی الگوی غذایی مردم کشورهای مختلف منتشر شده است، اگر بخواهم از نظر یک کارشناس صرفا آبی پاسخ دهم باید بگویم بله، چون ما ایرانیان اگر می خواستیم شبیه آمریکایی ها غذا بخوریم به حداقل دوبرابر کل منابع آب تجدیدپذیر فعلی کشور نیاز داشتیم که امری محال بود و اگر می خواستیم شبیه هلندی ها غذا بخوریم به 50 میلیارد مترمکعب بیشتر از کل منابع آب کشور نیاز داشتیم. پس از نگاه یک کارشناس آب خوشبختانه ما ایرانیان شبیه آن ها غذا نمی خوریم. ولی این تنها یک جنبه قضیه است و بررسی مسئله در جنبه های دیگر خبرهای بدی را مخابره می کند.

الگوی غذایی ایرانیان از بعد از دهه چهل به سمت الگوی غذایی پرآب برتر و با آبکای بیشتری سوق پیدا کرده است و این موضوع از دو دلیل عمده برخوردار بوده است، افزایش سطح رفاه زندگی در ایران و دیگری روی آوردن از الگوی غذایی بر پایه مصرف گیاهان به الگوی غذایی با پایه مصرف فرآورده های گوشتی خصوصا گوشت قرمز. این دو علت همه ساله باعث افزایش سرانه مصرف آب روزانه ایرانیان شده است. ولی نمودار این تغییرات در 5 سال اخیر کاملا مسیر خود را عوض و در حال عقب گرد است. نگرانی که وجود دارد این است که تغییراتی که طی پنج سال اخیر در الگوی غذایی ایجاد شده است نه بر حسب انتخاب بلکه بر اساس جبری بوده است که در افزایش قیمت شدید مواد خوراکی مصرفی روی داده است.

نگرانی این موضع از نظر یک کارشناس آب پس چیست؟

در واقع بخشی از جامعه ایرانی پرمصرف تر و بخشی کم مصرف تر شده اند و این زنگ خطری است در نداشتن امنیت غذایی بخش عمده ای از جمعیت ایران علی رغم بکارگیری تمامی سیاست های خودکفایی غذایی و امنیت غذایی که با فشار بر منابع اب کشور پیش گرفته بودیم. این گزارش نشان می دهد علی رغم تمامی هزینه های مادی که در کنترل منابع آب و سیاست های توسعه ای که در دهه های گذشته برای تامین امنیت غذایی مردم کشورمان در پیش گرفته بودیم نه تنها بنا بر شواهدی که هر روز از گوشه و کنار کشور سر بر می آورد، نه تنها تمامی منابع طبیعی کشور را نابود کرده ایم بلکه حتی نتوانستیم به هدف اصلی خود یعنی تعریفی نادرست از امنیت غذایی در سایه خودکفایی غذایی دست یابیم.

یعنی آب را مصرف کردیم و در اثر مصرف آن نیز نتوانستیم محصول تولید کنیم؟

دقیقا همین طور است، امنیت غذایی یعنی 2700 کیلوکالری غذا در سر سفره روزانه مردم، امنیت غذایی نه اینکه 14 میلیون تن گندم داخل تولید کردن، آن هم به قیمت نابودی 40 میلیارد مترمکعب آب خدادادی این کشور. امنیت غذایی یعنی اینکه هر نفر به طور متوسط در جهان در سال به 80 کیلوگرم گندم نیاز دارد. پس ما سیاستی را در پیش بگیریم که بخشی از این مصرف 7 میلیون تنی موردنیاز واقعی مردم را در اراضی دارای مزیت با قدرت تولید بیش از 5 تن در هکتار (که بنده اطلاع دارم همین الان در کشور ایران که میانگین عملکرد گندم آبی در آن کمی بیش از سه تن است، کشاورزانی هستند که تا 8 تن در هکتار گندم تولید می کنند) و وارد کردن مابقی از سایر کشورها، نه اینکه با زور تولید سه تن در هکتار و دو میلیون هکتار زیر کشت بردن زمین های کشور به گندم، بخواهیم گرسنگی مردم را با گندم یارانه ای به مردم جبران کنیم. هر ایرانی می بایست در سال 27 کیلوگرم گوشت قرمز مصرف کند. متاسفانه این عدد از 17 در سال 1386 به 10 کیلوگرم در سال 1393 رسیده است و آن فرد به جای مصرف 80 کیلوگرم گندم در سال به 160 کیلوگرم تنها دارد گرسنگی خود را جبران می کند و نه امنیت غذایی اش را.

جزییات این تغییرات الگوی غذایی ایرانیان طی این 5 سال چیست؟

کاهش مصرف 7 کیلوگرمی گوشت قرمز به ازای هر ایرانی در سال بزرگترین این تغییرات است. در حال حاضر میانگین مصرف گوشت قرمز در جهان 27 کیلوگرم، در آمریکا 50 کیلوگرم و در اروپا 40 کیلوگرم است.
سرانه مصرف شکر برای هر ایرانی حدود ٦ کیلوگرم افزایش داشته است. بررسی گزارش سالانه این سازمان نشان می‌دهد که هر ایرانی در ‌سال ١٩٨٧ میلادی سالانه ٢٦,٩ کیلوگرم شکر مصرف کرده است اما این رقم در ‌سال ٢٠٠٦ به ٢٨.٩ کیلوگرم رسیده و آخرین آمارها حاکی از مصرف بیش از ٣٣ کیلوگرم شکر توسط هر شهروند ایرانی است. این درحالی است که میانگین مصرف شکر در جهان ٣٠ کیلوگرم است و براساس این گزارش شکر در رژیم غذایی ایرانیان حدود ٣ کیلوگرم بالاتر از میانگین جهانی است.
براساس این گزارش در شرایطی که متوسط مصرف روغن در جهان ١٢,٥ کیلوگرم است، این سرانه میان ایرانی‌ها ١٧ کیلوگرم است. به این ترتیب هر شهروند ایرانی سالانه ٤.٥ کیلوگرم روغن بیشتر از مردم جهان مصرف می‌کند.
آخرین گزارش فائو حاکی از آن است که ایرانی‌ها حدود ٧ برابر اروپایی‌ها و حدود ٣ برابر کشورهای توسعه‌یافته برنج مصرف می‌کنند. سرانه مصرف برنج برای هر ایرانی بین ٣٦,٦ تا ٤٠ کیلوگرم ثبت شده است. این درحالی است که متوسط مصرف برنج در کشورهای توسعه‌یافته ١٢.٤ کیلوگرم و در کشورهای اروپایی ٥.٣ کیلوگرم است. البته این سرانه برای کشورهای درحال‌توسعه با ٦٨ کیلوگرم از ایران نیز بالاتر است.
سرانه مصرف ماهی و آبزیان در ایران سالانه حدود ٦ کیلوگرم است درحالی‌که میانگین مصرف جهانی آن ١٦ کیلوگرم گزارش شده است. با وجود کاهش سهم گوشت قرمز و ماهی در سبد مصرف خانواده‌ها، شهروندان ایرانی برای تأمین پروتیین موردنظر خود دست به دامان گوشت مرغ شده‌اند.
مصرف لبنیات در ایران نیز شرایط چندان مناسبی ندارد، به‌طوری‌که سرانه ٩٠ کیلوگرمی مصرف لبنیات در کشور پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها و حذف یارانه شیر به ٧٠ کیلوگرم سقوط کرد. اما در مقابل میانگین مصرف لبنیات در جهان ١٦٠کیلوگرم است که این رقم در کشورهای اروپایی و توسعه‌یافته به ٢٥٠ تا ٣٠٠ کیلوگرم نیز می‌رسد.
با وجود آن‌که بنا به اعلام فائو، ایران پنجمین تولید‌کننده بزرگ میوه و سبزیجات در جهان است اما سرانه مصرف میوه و سبزیجات در کشور یک‌چهارم میانگین جهانی است. هر ایرانی سالانه حدود ٣٠کیلوگرم میوه و سبزیجات مصرف می‌کند درحالی‌که میانگین مصرف میوه و سبزیجات بین مردم جهان ١٢٠ کیلوگرم است.
و این آمار و ارقام چه تاثیری در مصرف آب کشور داشته است؟

ما 16میلیارد مترمکعب آب ناشی از مصرف کمتر گوشت قرمز خود نسبت به متوسط جهانی ، آب کمتر مصرف می کنیم. در بخش شکر حدود یک میلیارد متر مکعب آب بیشتری مصرف می کنیم. با مصرف 4.5 لیتری روغن در سال بیش از متوسط جهانی هم حدود یک میلیارد متر مکعب مصرف آب بیشتری داریم. با مصرف 40 کیلوگرم برنج در هر سال به ازای هر نفر نیز 2 میلیارد مترمکعب مصرف آب بیشتری نسبت به متوسط جهانی داریم. در گندم، 7 میلیارد مترمکعب بیشتر، در گوشت مرغ 3.5 میلیارد مترمکعب بیشتر، در حبوبات 5 میلیارد مترمکعب آب کمتری مصرف می کنیم. در مصرف میوه 6.5 میلیارد مترمکعب آب کمتر و نهایتا در لبنیات هم 9 میلیارد مترمکعب آب کمتری به نسبت متوسط جهانی مصرف می کنیم.

در مجموع ملاحظه می کنید از لحاظ مصرف مواد غذایی نسبت به متوسط جهانی ایرانیان 22 میلیارد متر مکعب آب خالص کمتری را در سال 1392 مصرف کرده اند.

۱۳۹۴/۴/۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...