نسخه چاپی

بحران آب، وخیم تر از لشكركشی دشمنان!

دكتر پرویز كردوانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان داراب ریكان و دوره متوسطه را تا كلاس 9 در دبیرستان آفتاب گرمسار گذراند. دیپلمش را از دبیرستان رازی تهران (مدرسه فرانسوی ها) گرفته و پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل به آلمان می رود و مراتب تحصیلی اش را تا دكترای رشته عمران كویر طی می كند.

به گزارش نما به نقل از هفته نامه امید جوان: دکتر پرویز کردوانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان داراب ریکان و دوره متوسطه را تا کلاس 9 در دبیرستان آفتاب گرمسار گذراند. دیپلمش را از دبیرستان رازی تهران (مدرسه فرانسوی ها) گرفته و پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل به آلمان می رود و مراتب تحصیلی اش را تا دکترای رشته عمران کویر طی می کند.

دکتر کردوانی پس از بازگشت به ایران به عنوان اولین عضو هیات علمی دانشکده جدیدالتاسیس کشاورزی ارومیه استخدام شد. پس از 2 سال تدریس در این دانشکده در سل 1347 به گروه آموزشی جغرافیای دانشگاه تهران انتقال یافت ودر همین سال ها است که مطالعه میدانی خود روی مناطق کویری ایران را با جدیت فراوان دنبال کرد.

دکتر کردوانی بیشتر به نگارش کتاب پرداخته است؛ کتاب هایی که علاوه بر رشته تحصیلی ایشان، گاه وارد حوزه های بسیار دور از رشته وی نیز می شود. این کتاب ها عبارتند از کویر بزرگ مرکزی ایران و مناطق همجوار آن، اکوسیستم های آبی؛ آب های شور؛ آب های سطحی و زیرزمینی و...

صبح پنج شنبه، (5 شهریور)، کتابفروشی آینده میزبان پرویز کردوانی بود تا درباره مسائل زیست محیطی ایران صحبت کند و به پرسش ها در این زمینه پاسخ دهد. مهم ترین فرازهای سخنان وی از این قرار است:

* من بچه کویرم. در کویر به دنیا آمدم، در گرمسار که در حاشیه شمالی دشت کویر است. از دوران کودکی شاهد مشکلات و بالا پایین شدن آب رودخانه ها، بی آبی، شوری آب، مسائل قنات ها و اه های آب آن منطقه کویری، چاه های عمیق و نیمه عمیق بودم. حتی ما به صورت موروثی دارای چهار رشته قنات بودیم. بعضی سال ها آنق قدر آب کم می شد که بعضی از روستاهای پایین دست با بی آبی رو به رو می شدند.

امروز ما با بزرگ ترین بحران رو به رو هستیم که حتی از قشون کشی چند لشکر به ایران بحرانی تر است و آن مسئله بی آبی است. به علت به توجهی و بی مسئولیتی ما در طی چندین دهه، چه در سطح دولت ها و چه در سطح ملت، بلایی بر سر ما آمده که باید دعا کنیم سر سلامت از آن به در بریم.

* این آب های زیرزمینی بودند که در بحران به داد ما می رسیدند و حالا ما بخش مهمی از آن ها را نابود کردیم. قنات هایی که عمرشان 400 سال، 200 سال و 50 سال بود. در اثر حفر چاه عمیق در حریم قنات ها و تجاوزی که به حرم قنات ها شده، متاسفانه این سرمایه ملی ما، یعنی قنات ها، خشک شده اند و حالا ما با یک فاجعه رو به رو هستیم. طی چند صد سال این قنات ها ذخیره آبی ما بودند.

یکی دیگر از منابع مهم آبی ما که به صورت هولناکی صدمه دیده است، چشمه هاست. قضیه را به این سادگی نبینیم. چشمه از منابع مهم آب است که به صورت های گوناگون وجود داشته است. چشمه های فصلی و همچنین دائمی بوده اند که در مناطق کوهستانی و دشتی به صورت بهاری، تابستانی، پاییزی و زمستانی عمل می کردند.

* یادم می آید زمستان سال 83 رئیس جهاد کشاورزی استان سیستان و بلوچستان طی مصاحبه ای گفت: «حدود چهارده هزار هکتار باغ های قدیمی، دو هزار هکتار باغ های جدید، پنج میلیون واحد دامداری در این استان به کلی خشک شده و مرده اند.» همچنین در همان سال شایع شد که به مناطق جنوب شرق خراسان از آن جمله به 120 روستاهای نواحی تایباد باید به وسیله تانکر آب برسانند.

* مناطق جنوب خراسان، استان سیستان و بلوچستان به علت خشکسالی و خشکی خاک و فقر پوشش گیاهی همواره در طول سال دچار توفان های شدید ماسه ای شدند و می شوند و در بسیاری موارد حتی در زمستان ها باعث طوفان ماسه و خاک می شود.

* برای مقابله با این معضل، اولین تصوری که به وجود می آید تغییرات آب و هواست. به عبارت دقیق تر کارهایی صورت می گیرد که آب و هوای خشک مملکت را به آب و هوای مرطوب با بارندگی کافی تبدیل کنند.

طرح های زیادی در این زمینه وجود ارائه می شود که بسیاری از آن ها عجیب و غریب اند. مثلا یکی از این طرح ها این بود که اگر با پمپ از خلیج فارس و دریای عمان به سه چاله بزرگ که درست کرده ایم، یعنی دریاچه های جدید، آب بریزیم، با تبخیر آب از سطح این دریاچه ها رطوبت مورد نیاز برای بارندگی فراهم خواهد شد و باران خواهد آمد و در نتیجه آب زیاد می شود و بعد لازم نیست دیگر با ماشین از تهران به قم برویم، بلکه با ایجاد کانال های بزرگ با کشتی سفر می کنیم.

طراح یا طراحان این طرح نمی دانستند که تحت فشار زیاد مجاور حاره ای به مناطق خشک داخلی ها هم هست که موجب پخش رطوبت در شمال کشور می شود.

آن ها نمی دانستند که این تنها دریای خزر نیست که سبب بارندگی در کشور می شود بلکه دریای خزر و رشته کوه مرتفع البرز (طالش) به طور توأم ایجاد بارندگی می کنند. کما این که در منطقه چابهار هم دریا وجود دارد و رطوبت نسبی هم در این منطقه همیشه خیلی بالاست ولی چابهار جزو مناطق خشک ایران به شمار می آید و بارش سالیانه آن فقط کمی بیش از یکصد میلی متر است. زیرا هم تحت تاثیر زیاد مجاور حاره ای و هم تحت تاثیر بادهای البرز قرار دارد.

این عوامل به ویژه اولی، مانع بارندگی می شود و این شرایط بر مناطق داخلی کشور که این دریاچه ها را برای آنجاها در طرح در نظر گرفته اند نیز حاکم است.

* طرح دیگری وجود داشت که این طرح پیشنهاد می داد کوه البرز را بشکافیم و یک کانال را به منظور انتقال آب و هوای مرطوب شمال به دشت های کشور بکشیم. این طراح معتقد بود اگر یک کانال ذوزنقه شکل که ضلع جنوبی آن پنج کیلومتر و ضلع شمالی آن هفت کیلومتر عرض داشته باشد، در منطقه ای مناسب در کوه البرز احداث شود به نحوی که دشت های داخلی واقع در جنوب البرز به دشت یا جلگه مربوطه در شمال کشور از طریق این کانال متصل شود رطوبت یا هوای مرطوب منطقه شمال از طریق این کانال یا حفره وارد دشت های خشک داخلی می شود و با ورود رطوبت امکان بارندگی فراهم شود.

* بنده در رد این طرح ها بسیار نوشته ام که این جا و آن جا مطرح شده است. اگر بخواهم فهرست طرح هایی را که به این منظور تهیه شده بگویم زمان زیادی می برد. اما واقعیت این است که با کمبود یا کم شدن آب برای ساکنان شهرها، فشار به بهره برداری بیشتر و بی رویه از آب های زیرزمینی منطقه فزونی می یابد و مسائلی جدی نظیر آلوده شدن و پیشروی آب شور در چاه های آب شیرین، نشست کردن زمین سطح شهرها را سبب خواهدشد.

به علت همین خشکسالی از یک طرف، وجود گرد و غبارها را شاهد هستیم چون همیشه در تامین آب اولویت به مناطق شهری داده می شود. در چنین خشکسالی که اکنون ما دچارش هستیم آب مناطق کشاورزی و روستایی برای جبران کمبود آب شهری گرفته می شود. در نتیجه مهاجرت روستاییان بی آب به شهرها شدت می گیرد.

۱۳۹۴/۶/۲۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...