نسخه چاپی

تشریح چزئیات قتل دو برادرزاده خردسال توسط عمو/به آنها گفتم برویم گنجشك نشانتان بدهم

به گزارش نما - شرق نوشت:

معمای کشف استخوان‌های جسد دو کودک خردسال آبادانی پس از یک ماه سکوت با اعترافات عموی مقتولان فاش شد.

اوایل مردادماه سال جاری مأموران پلیس آبادان در جریان ناپدیدشدن دو بچه در روستای خضرنبی قرار گرفتند و خیلی زود تیم ویژه‌ای برای ردیابی این دختر و پسر خردسال وارد عمل شدند.

مأموران در گام نخست از پدر ٣٧ساله این دو کودک شنیدند که آتنا هفت‌ساله و ابوالفضل چهارساله برای بازی به منطقه قدمگاه رفته و دیگر به خانه بازنگشته‌اند. در این مرحله مأموران پی بردند پدر این دو کودک با پدربزرگ بچه‌ها به خاطر ازدواج دومش اختلاف داشت و احتمال دادند پدربزرگ این خانواده برای انتقام‌گیری از پسرش، نوه‌هایش را ربوده است و با این فرضیه پدربزرگ ٥٥ساله برای تحقیقات بیشتر دستگیر شد. پدربزرگ خودش را بی‌گناه معرفی می‌کرد اما با گذشت چهار روز از ناپدیدشدن بچه‌ها مأموران در تماس با برادر این پدربزرگ با سناریوی هولناکی روبه‌رو شدند. مأموران به خانه پدربزرگ رفتند و زمانی که پا در حیاط این خانه گذاشتند، با استخوان‌های دو جسد که داخل پتویی پیچیده شده بود، روبه‌رو شدند. زن اول پدربزرگ به مأموران گفت: ساعت ١٢ شب ٢٠ مردادماه بود که پسر هوویم را که بیماری ذهنی دارد برای بردن به سرویس بهداشتی به حیاط بردم و با این پتوی خاکی و خون‌آلود داخل حوضچه کوچک محل شست‌وشو روبه‌رو شدم. تحقیقات ابتدایی نشان از آن داشت که روی اجساد آهک ریخته شده و به همین دلیل نمی‌شد آن را شناسایی کرد که در این مرحله استخوان‌ها برای آزمایش‌های DNA به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات از پدربزرگ خانواده به صورت ویژه آغاز شد.
پدربزرگ وقتی شنید استخوان‌های نوه‌هایش در حیاط خانه‌اش پیدا شده، گفت: من با پسرم اختلاف داشتم ولی هیچ‌وقت به نوه‌هایم آزاری نرساندم و نمی‌دانم چه کسی دست به این جنایت زده و چرا با این نقشه قصد دارد مرا گناهکار معرفی کند. کارآگاهان پلیس آبادان تجسس‌های پلیسی را بار دیگر از محل ناپدیدشدن دو کودک آغاز کردند و به سرنخ‌های جدیدی رسیدند که عموی بچه‌ها را مظنون اصلی این پرونده نشان می‌داد. عموی ٣٤ساله که سعید نام دارد، تحت بازجویی‌های پلیسی قرار گرفت و این در حالی بود که از روز نخست که بچه‌ها ناپدید شده بودند، وی در کنار مأموران به دنبال بچه‌های برادرش می‌گشت و در تحقیقات پلیسی نیز سعی داشت مأموران را گمراه کند اما وقتی در بازداشت پلیس به تناقض‌گویی پرداخت، مجبور به افشاگری شد و با گذشت یک ماه از این معمای پلیسی لب به اعتراف گشود. سعید به مأموران گفت: چندی‌پیش با پدرم بر سر ازدواج دومش اختلاف پیدا کردم و پس از آن نیز پی به رازی بردم و به خاطر اختلافات ناموسی با برادرم به فکر انتقام‌گیری افتادم و تصمیم به قتل برادرزاده‌هایم گرفتم.
وی افزود: روز حادثه آتنا و ابوالفضل را به بهانه نشان‌دادن جوجه‌ گنجشک‌ها به سمت نیزارها کشاندم و ابتدا آتنا را در رودخانه و سپس ابوالفضل را خفه کردم و با کندن زمین اجساد را در کنار رودخانه خاک کردم و پس از ماجرای مفقودشدن برادرزاده‌هایم برای ردگم‌کردن از لحظه‌های ابتدایی به دنبال دو کودک گمشده گشتم.
این عموی کینه‌ای ادامه داد: روی جسدها آهک ریخته بودم و چند روز پس از قتل برای سرکشی به محل دفن جسدها رفتم که دیدم حیوانات درنده اجساد را از خاک بیرون کشیده‌اند و تنها استخوان‌های برادرزاده‌هایم سالم مانده بودند و وقتی دیدم پدرم به‌عنوان مظنون در بازداشت پلیس است، تصمیم به انتقام‌گیری از پدرم گرفتم. استخوان‌ها را داخل پتویی پیچیدم و در تاریکی شبانه استخوان را داخل حیاط خانه پدرم رها کردم و سعی داشتم با این صحنه‌سازی پدرم را قاتل معرفی کنم که پس از یک ماه نقش‌پردازی دستم رو شد.

۱۳۹۵/۶/۹

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...