نسخه چاپی

چرا مردم در یك دهه اخیر به سمت مراسم مذهبی تمایل بیشتری دارند تا اصول مذهب؟

به گزارش نما - روزنامه شهروند در یادداشتی نوشت:یکی از ابعاد هر دین و مذهبی مناسک است. برخی جامعه‌شناسان آن را به‌عنوان یک ویژگی الزامی هر دینی می‌دانند.

مناسك مذهبي اهميت فراواني در ايجاد حس همبستگي و ایجاد و تقویت روح جمعي دارد؛ به‌ويژه مناسكي كه به صورت گروهي و دسته‌جمعي انجام مي‌شود. دين‌هاي توحيدي به‌ويژه اسلام مناسك گوناگون و مفصلي دارند.

... ولي آنچه كه اديان را تهديد مي‌كند انحراف از اين فلسفه مناسك است. مناسكي كه قرار است در خدمت اخلاق، عبوديت و قیام به قسط درآيد، كم‌كم خودش اصل مي‌شود و چنين استنباط مي‌شود كه دين همان مناسك است و اخلاق و ياد خدا و عبوديت و اقامه قسط همان اجرای مناسک است و ذات دین به موضوعي فرعي تبديل مي‌شود. در این وضع انسان ديندار به كسي كه ملتزم به انجام مناسك باشد، اطلاق مي‌شود؛ بدون آنكه لزوماً اهداف مذكور را حمايت كند و در جهت تحقق آنها گام بردارد.


هنگامي كه اشاعه اخلاق و اقامه قسط غيرممكن شود يا از برنامه‌هاي در دست اجرا خارج شود، بهترين راه براي جلب توجه مردم توسعه مناسك است؛ هرچند فاقد محتواي موردنظر باشد. به‌ويژه آنكه مناسك نوعي از برنامه‌هاي كارناوالي نيز محسوب مي‌شود و ذاتاً جذابيت عمومی دارد. براي مثال كودكان نيز مي‌توانند دركي از مناسك عزا يا شادي كه همراه با برنامه‌هاي اجرايي است، داشته باشند. ولي هيچ كودك کم ‌سن‌وسالی دركي از يك برنامه آموزش اخلاقي و اقامه قسط در جامعه ندارد و نمي‌تواند با آن همراه شود. به همين دليل است كه برخي از افراد كه برنامه‌هاي اخلاقي و عبادي و عدالت‌محور دين را برنمي‌تابند، در مناسك خاصي از آن شركت مي‌كنند.
با اين مقدمه مي‌توان پرسيد كه چرا در يك دهه اخير، سياست رسمي بر تقويت بُعد مناسكي قرار گرفته است؟ چرا در حالي كه استقبال از مساجد و حتي نمازهاي جمعه چون گذشته نيست، در مقابل استقبال از برنامه‌هاي مناسكي با استقبال بيشتري مواجه شده‌اند؟

در حالي كه پيمايش‌ها نشان مي‌دهد كه ارزيابي مردم از حيث رواج سنجه‌هاي دينداري نسبت به گذشته كمتر شده است، در برابر توجهات نسبت به انجام امور مناسكي بيشتر شده است؟ چرا در ابتداي انقلاب كه علايق و گرايش‌هاي ديني بيشتر بود، چنين توجهي به امور مناسكي وجود نداشت؟ اموري كه در برخي زمينه‌ها به خرافات تنه مي‌زنند. چرا طرح مسائل خرافي و غيرعقلاني حتي از رسانه عمومي كشور رواج بيشتري يافته است؟ چرا الان دربه‌در دنبال پيدا كردن مناسبتي هستيم كه كشور را تعطيل كنيم (احتمالاً به اين دليل كه تعطیلاتمان كم است!) و مردم را با يك مناسبت و سپس مناسك خاص آن آشنا و همراه كنيم در حالي كه در گذشته و ابتداي انقلاب چنين اموري به ذهن هيچكس حتي خطور هم نمي‌كرد؟

چرا الان دهه محسنيه ترويج مي‌شود ولي در ابتداي انقلاب چنين نبود؟ چرا الان سخنراني‌هاي مذهبي و آموزنده نسبت به عزاداري‌ها و مداحان كه حالت مناسكي دارند، در حال عقب‌نشيني هستند؟ آيا مردم در ابتداي انقلاب علاقه‌اي به امام حسين(ع) يا سايرين نداشتند و الان علاقه‌مند شده‌اند؟ قطعاً پاسخ منفي است. آنچه كه فرق كرده جابجايي شكل و محتواست. در گذشته اين علاقه‌مندي در ذيل محتواي موضوع تعريف مي‌شد؛ رواج اخلاق محمدي و اقامه قسط علوي و عبادت خالصانه به دور از اهداف دنيوي و متظاهرانه منشاء اين علاقه بود و اكنون به دلايل گوناگون چون تحقق اين اهداف را سخت و شايد ممتنع مي‌دانند، حفظ ظاهر و شكل در قالب مناسك اولويت يافته است.

۱۳۹۵/۹/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...