نسخه چاپی

بزرگترین بحران انسانی پس از جنگ جهانی دوم

مثل زندگی در «كوری» ژوزه ساراماگو است؛ وقتی مطلقا هیچ چیز دیده نمی شود، وقتی در جهانی زندگی می كنیم كه چشم هایمان را بسته ایم. آمینا داهیر، هیچگاه نام ساراماگو را نشنیده، هیچگاه به كوری فكر هم نكرده اما آن را با پوست و استخوانش لمس كرده است.

به گزارش نما به نقل از دیپلماسی ایرانی: مثل زندگی در «کوری» ژوزه ساراماگو است؛ وقتی مطلقا هیچ چیز دیده نمی شود، وقتی در جهانی زندگی می کنیم که چشم هایمان را بسته ایم. آمینا داهیر، هیچگاه نام ساراماگو را نشنیده، هیچگاه به کوری فکر هم نکرده اما آن را با پوست و استخوانش لمس کرده است.

می گوید: «چطور فاجعه ای تا این حد بی سابقه می تواند به طور کامل غیرقابل پیش بینی و پیگیری باشد؟ چطور نمی شود چنین فاجعه ای را متوقف کرد؟ چطور هنوز موفق به انجام کاری نشده ایم؟» او مادری از سومالی است که از سال 2011 طعم قحطی را چشیده و مرگ یک چهارم از جمعیت کشورش را به چشم دیده و هر روز با چنگ و دندان برای یک لقمه نان می جنگد؛ لقمه نانی که فقط نیرویی باشد برای ادامه جست وجو برای لقمه نانی دیگر در روزی دیگر. «مردم هر روز مثل من می آیند با کوله بار اندکی که در دست دارند اما در این دنیای بزرگ هیچ چیز برای ما نیست، نه چیزی برای خوردن، نه جایی برای رفتن.» کمک های دولت ها و سازمان های بین المللی کجاست؟ تلخ است که باور کنیم تقریبا هیچ کمکی وجود ندارد. همه ما کور شده ایم.

جهان با بزرگ ترین بحران انسانی خود از پایان جنگ جهانی دوم دست و پنجه نرم می کند. 20 میلیون نفر در چهار کشور از گرسنگی و قحطی رو به مرگ هستند و هشدارهای مقامات ارشد سازمان ملل راه به جایی نمی برد. استفان اوبراین، دبیر امور انسان دوستانه سازمان ملل، روز جمعه به شورای امنیت گفت: «مردم دارند خیلی راحت از گرسنگی می میرند و خیلی بیشتر از این تعداد از گرسنگی و بیماری در رنج هستند.» او درباره وضعیت فوری در یمن، سودان جنوبی، سومالی و شمال شرق نیجریه هشدار می دهد و معتقد است: «برای پیشگیری از یک فاجعه، کاری فراتر از فوری برای ارسال کمک های بشردوستانه باید انجام شود.» اما چه مقدار کمک لازم است؟ «به طور دقیق 4,4 میلیارد دلار تا ماه جولای.»
عبدی، پسربچه روستایی یمنی است که عاشق بزهایش بود؛ هر روز آنها را برای چرا می برد و هر روزش را با آنها می گذراند.

جنگ و بمباران همه چیز را از او گرفت. خانه و زندگی دیگر مفهومی نداشت و کمپ و مهاجرت، به زندگی جدید بدل شد. خواهر بزرگ ترش می گوید: «از مردم شنیدیم که نزدیکی های مرز آب و علف پیدا می شود. راهی آنجا شدیم اما هیچ چیز نبود، هیچ چیز جز خاک و شن داغ. مثل همان بزهای عبدی شده ایم. سر به زمین داریم تا شاید گوشه ای آب و اندکی علف پیدا شود. برای خودم هیچ چیز نمی خواهم فقط دوست ندارم بچه ها هر روز و هر روز بیشتر شبیه به موجوداتی گرسنه شوند که انسانیت در ذهن آنها رو به فراموشی است.»

سازمان ملل و سازمان غذا، قحطی را زمانی می دانند که بیش از 30 درصد از کودکان زیر پنج سال با سوءتغذیه روبه رو باشند و مرگ و میر کودکان بیشتر از دو مرگ در هر روز در بین 10 هزار نفر باشد. این تعریف ها در برابر وضعیت فعلی یک شوخی به حساب می آید. اوبراین ادامه داد: «تازه در آغاز سال هستیم اما بحرانی که با آن روبه رو ییم بزرگ ترین بحران انسانی از زمان ایجاد سازمان ملل متحدد در سال 1945 است.» اوبراین می گوید بزرگ ترین بحران انسانی در یمن اتفاق افتاده؛ جایی که دوسوم از جمعیت یعنی حدود 18,8میلیون نفر به کمک احتیاج دارند و بیشتر از هفت میلیون نفر گرسنه هستند و نمی دانند که وعده غذایی بعدی خود را از کجا به دست بیاورند. «آمار هر روز بدتر می شود. این ماه سه میلیون گرسنه بیشتر نسبت به ماه ژانویه روی کره زمین داریم.»

بابا رحمان، رئیس قبیله ای در نیجریه است. او آن قدر از سنش گذشته که بداند دیگر هیچ چیز قرار نیست تغییر کند: «جهان با پول می چرخد، پول زیادی هم در جهان وجود دارد اما این پول برای ما نیست.» سال 2017 قرار بود 2,1 میلیارد دلار فقط برای 12 میلیون یمنی اختصاص داده شود تاکنون اما تنها 6 درصد از این مبلغ فراهم شده اما چه مقدار از این 6 درصد به مردم رسیده است؟ اوبراین هم به این سؤال پاسخ نمی دهد اما بابا رحمان این چیزها را بهتر می داند. او حریص بودن انسان ها را به خوبی می شناسد: «این درسی قدیمی است. پول قدرت است و فقر ما برای دیگران قدرت ایجاد می کند.» اوبراین خاطرات سفرش از این کشورها را مرور می کند: «روشن است که جهان امروز می تواند جلوی قحطی را بگیرد اما ما در بی توجهی کامل با خطری باورنکردنی روبه رو هستیم. ما این پول بزرگ را همین حالا احتیاج داریم.»

تراژدی بزرگ ترین قحطی جهان فقط به گرسنگی 20 میلیون نفر انسان بازنمی گردد بلکه آنتیگونیست اصلی این نمایش مضحک دردآور بی خیالی انسان هاست. انگار که این روزها معنای انتظار بیهوده در نمایشنامه های ساموئل بکت را خودمان بازی می کنیم؛ خشم و خشونت، قول ها و تأسف های بیهوده. یونسکو می گوید: «ما اینجا هستیم و انتظار می کشیم. خوشبختی را در نومیدی جست وجو می کنیم... درحالی که هیچ اتفاقی رخ نمی دهد، غیر از زلزله ها، سیلاب ها، آدم کشی ها و حوادثی از این دست.»

۱۳۹۵/۱۲/۲۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...