نسخه چاپی

مادر جوان‌ترین شهید مدافع حرم:

افتخار می‌كنم روز قیامت، مصطفی علمدار من باشد

عکس خبري -افتخار مي‌کنم روز قيامت، مصطفي علمدار من باشد

وقتی روز تشییع اعلام كردند مصطفی، جوان‌ترین شهید مدافع حرم است، خیلی خوشحال شدم و خدا را شكر كردم كه باعث سربلندی و افتخارم شد. به حضرت زینب(س) گفتم روز قیامت حضرت ابوالفضل(ع)، علمدارت است، اگر قبول كنی افتخار می‌كنم روز قیامت، مصطفی علمدار من باشد.

به گزارش نما روزی که داعش یکه‌تازی خود را در منطقه غرب آسیا آغاز کرد؛ خاطرات هشت سال دفاع مقدس با حضور جوان‌هایی که برای دفاع از حرم عازم سوریه و عراق بودند تداعی شد؛ این بار مرزهای جغرافیایی فراتر از سرزمین‌های مادری بود و حرم خط قرمز مدافعانی ایرانی شد؛ همان زمان بود که جوان‌ترین مدافع حرم؛ سید مصطفی موسوی عازم جبهه جهاد شد و در بیست‌سالگی در حلب سوریه به شهادت رسید؛ زینت سادات موسوی مادر شهید جوان مدافع حرم در خصوص چگونگی پیوستن او به خط مقاومت گفت: مصطفی بعد از گرفتن دیپلم، در مسجد محله فعالیت داشت و به مجموعه هوابرد برای آموزش و تمرین می‌رفت. سرآغاز زمزمه‌های سوریه رفتن هم از جمع بچه‌های همان‌جا شروع شد. هیچ‌گاه از کارهایی که انجام می‌داد حرفی نمی‌زد. من خیلی حرف‌هایش را در مورد سوریه رفتن، جدی نمی‌گرفتم و فکر هم نمی‌کردم که برود. من به‌شدت به مصطفی وابسته بودم و او این را می‌دانست.

مادر شهید مدافع حرم در ادامه خاطرنشان کرد: او به دوره‌های ویژه آموزش نظامی علاقه‌مند شده بود و در جمع بچه‌های همان‌جا درباره رفتن به سوریه حرف می‌زد. می‌دانستم که دوست دارد برود، ولی از ته قلب راضی نبودم. بعضی از دوره‌های خلبانی را هم گذرانده بود ولی به دلیل این‌که زانوهایش کمی مشکل داشت از ادامه دادن آن بازماند که خودش معتقد بود قسمت نبوده است. فکر می‌کردم بعدازاین جریان، از فکر سوریه رفتن بیرون آمده است اما درنهایت علاقه‌‌اش برای رفتن را خیلی جدی مطرح کرد و گفت: «مامان هر کاری کنی من می‌خواهم بروم و بعدازآن به عراق، یمن و درنهایت می‌خواهم به کرانه باختری بروم.» هدفش نابود کردن اسرائیل بود که به آن غده سرطانی می‌گفت.

وی ادامه داد: من خیلی ناراحت بودم که مصطفی تصمیم گرفته به سوریه برود. یک روز که نشسته بود گفت مامان وقتی من رفتم تمام خبرهای تلویزیون را گوش کن و خبرهای سوریه را دنبال کن و اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند تمام آن‌ها را برایم با تاریخ یادداشت کن. ولی من اصلاً نتوانستم این کار را انجام دهم، چون در نبودش، سردرد داشتم. تنها کاری که در مدت نبودنش کردم این بود که باخدا درد و دل می‌کردم و برای او نامه می‌نوشتم که البته بعد از شهادت پسرم، همه را پاره کردم چون با دیدن آن‌ها، ناراحت می‌شدم.

مادر جوان‌ترین شهید مدافع حرم در خصوص شنیدن خبر شهادت فرزندش گفت: زمانی که خبر شهادت او را دادند پرسیدم مصطفی چطور شهید شده؟ گفتند عین علی‌اصغر امام حسین (ع) همیشه به من می‌گفت مادر از مادر وهب یاد بگیر. این‌ها داستان نیست درس زندگی برای من و تو است. از شهادتش به بعد خداوند صبر عجیبی به من داده است؛حتی وقتی معراج الشهدا رفتیم، بازهم صبور بودم.

موسوی در پایان تأکید کرد: وقتی روز تشییع اعلام کردند مصطفی، جوان‌ترین شهید مدافع حرم است، خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که باعث سربلندی و افتخارم شد. به حضرت زینب(س) گفتم روز قیامت حضرت ابوالفضل(ع)، علمدارت است، اگر قبول کنی افتخار می‌کنم روز قیامت، مصطفی علمدار من باشد.

۱۴۰۰/۱۰/۲۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...