نسخه چاپی

نقدی بر آخرین فیلم هادی حجازی‌فر؛

موقعیت مهدی باكری و برادرش حمید

عکس خبري -موقعيت مهدي باکري و برادرش حميد

تماشای فیلم موقعیت مهدی برای اهل دل، همچون شركت در مجلس روضه است. هادی حجازی‌فر را اگر چشم نزنند، فیلم‌های بهتری خواهد ساخت. او از عهدۀ كارگردانی این فیلم، به‌خوبی برآمده است.

به گزارش نما به نقل از مشرق - موقعیت مهدی، نخستین ساختۀ هادی حجازی‌فر بازیگر تئاتر و سینما است که خودش نیز نقش مهدی باکری را بازی کرده است. پس از بازی در نقش احمد متوسلیان (ایستاده در غبار)، این دومین بار بود که حجازی‌فر در نقش یک شهید ظاهر می‌شد. شاید به راحتی نتوان گفت که کدام‌یک از سه مسئولیت هادی حجازی‌فر در این فیلم مهم‌تر بوده است؛ کارگردانی فیلم، تحقیق و نگارش فیلمنامه (با همراهی ابراهیم امینی)، یا بازی در نقش مهدی باکری فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا.
وقتی که سیمای جمهوری اسلامی تصمیم به ساخت سریالی از زندگی شهید مهدی باکری گرفت، این نقش به حجازی‌فر پیشنهاد شد. او بازی خود را مشروط به کارگردانی اثر کرد. با موافقت تلویزیون، تحقیقات پروژه از سال ۱۳۹۷ آغاز شد و فیلم در سال ۱۳۹۹ کلید خورد و بارها به دلیل نرسیدن بودجه متوقف گشت. نهایتاً یک فیلم سینمایی در ۱۱۰ دقیقه و یک سریال هفت قسمتی از زندگی شهیدان مهدی و حمید باکری به تولید رسید. فیلم موقعیت مهدی از نوروز اکران شد و قرار است سریال آن به نام «عاشورا»، از مرداد ماه به پخش سیما برسد.
حجازی‌فر به دلیل علاقه به شهیدان مهدی (۶۳-۱۳۳۳) و حمید باکری (۶۲-۱۳۳۴) که از همشهریان او محسوب می‌شوند، از سال‌ها قبل بر روی زندگی آنها تحقیق کرده بود. ساخت سریال، فرصتی بیشتر برای تحقیقات فراهم کرد و ابراهیم امینی نیز به او پیوست تا فیلمنامه‌ای در معیت یکدیگر بنویسند. آقای امینی همان کسی است که لاتاری و دو قسمت ماجرای نیمروز را با همراهیِ محمدحسین مهدویان نوشته و حجازی‌فر به زیبایی به آن نقش‌ها، جان داده بود.
فیلم در آبان ۱۳۵۹، با خواستگاری مهدی از همسر آینده‌اش صفیه مدرس (با بازی درخشان ژیلا شاهی) آغاز می‌شود. حمید برادر کوچکتر، مورد سوء ظن برخی مسئولان دولتی قرار گرفته بود. لذا امضاء می‌دهد تا بتواند به جبهه برود.
فیلم در دقیقۀ ۲۶ به جبهه جنگ ایران و عراق می‌رسد. مهدی یک سخنرانی عاشورایی می‌کند و می‌گوید که راه برگشتی نیست، فقط کسانی با ما بیایند که از دنیا بریده باشند. و از آن به بعد، رزمندگانِ لشگر ۳۱ عاشورا، لحظاتی عاشورایی را رقم می‌زنند و علی‌رغم کمبود امکانات و نیروی انسانی، از جزیرۀ مجنون دفاع می‌کنند. حمید (وحید حجازی‌فر) در عملیات خیبر شهید می‌شود اما آقا مهدی اجازه نمی‌دهد جسد برادرش را به عقب برگردانند. چون هنوز اجساد شهدا روی زمین هستند.
بعد از شهادت حمید، مهدی تنها می‌شود. در اواخر فیلم، مهدی به یکی از همراهانش می‌گوید که اگر حمید الان زنده بود، شرایط جنگ، تغییر می‌کرد؛ یادآور غربت امیرالمؤمنین(ع) در کوچۀ بنی‌هاشم که فرمود اگر برادرم جعفر و عمومیم حمزه بودند، ما اینطور غریب نمی‌ماندیم. مضمون فیلم موقعیت مهدی، داستان «برادری» است. مهدی برادر بزرگتر، فرمانده لشگر است و حمید برادر کوچکتر، علمدار و رزمندۀ خط مقدم؛ شبیه به موقعیت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع).
دو رزمندۀ دیگر در فیلم هستند که در سنین نوجوانی به سر می‌برند. آنها پیوند برادری‌شان را در عید غدیر خوانده‌اند. روح‌الله زمانی بازیگر فیلم خورشید (مجید مجیدی/ ۱۳۹۸) نقش خسرو ملازاده را ایفاء کرده است. وقتی برادر دینی‌ او محمد گل‌تپه به شهادت می‌رسد، خسرو او را بر روی دوش خود حمل می‌کند تا به عقب برساند. به او می‌گویند مهدی باکری اجازه نداد که جنازۀ برادرش حمید را به عقب برگردانند. می‌گوید: من خسرو هستم، مهدی باکری نیستم! فوراً قطع می‌شود به زمانی که محمد در شهرشان، خسرو را به دلیل مصدومیت بر کول خود گرفته بود و در مسیر خانه، روضۀ حضرت ابوالفضل را می‌خوانَد.
یکی از دقایق جالب توجه فیلم، این است که رزمندگان نه‌تنها سرشان را از ترس خمپاره نمی‌دزدند بلکه به آن می‌خندند. آقا مهدی در فصل پایانی فیلم، به فرماندهان جنگ می‌گوید: فرمانده آن است که در خط مقدم باشد و به نیروهایش بگوید: بیایید! نه اینکه عقب بماند و به آنها بگوید: پیش بروید!
یکی دیگر از دقایق زیبای فیلم، استفاده از فیلم‌های خبری ضبط‌شده در اتاق فرماندهان است. جناب مهدویان در فیلم ایستاده در غبار، بر اساس صدای یکی از سخنرانی‌های باقی‌مانده از شهید متوسلیان، صحنه را ساخت ولی در موقعیت مهدی، از دو سه دقیقه فیلم خبری استفاده و صحنه مطابق آن چیده شده است. این هم درایت خوبی از حجازی‌فر برای نزدیک شدن به واقعیت است.
نکتۀ جالب توجه در خصوص شهیدان مهدی و حمید باکری، مفقود الاثر شدن آنها در جبهۀ جنگ است. چنانکه مزار برادر بزرگترشان علی باکری نیز که قبل از پیروزی انقلاب به شهادت رسید، معلوم نیست. گوئیا پدر این سه شهید، با خداوند تعالی عهدی برای اخلاص و گمنامی بسته بود که در این سه پسرش به ظهور رسید.
جا دارد که دو خطای فیلم را بر اساس نظر یکی از کارشناسان جنگ تحمیلی، گوشزد کنم. اولاً در گریم بازیگران و سیاه کردن چهرۀ آنها، افراط شده. ثانیاً صحنۀ شهادت مهدی به درستی درک و اجرا نشده است. زمانی که مهدی باکری تیر خورد و به شهادت رسید، قایق او در حال عبور از عرض رودخانه اروند بود و نه طول آن. لذا شهید مهدی همانطور که به دیگران توصیه می‌کرد، همچون روز عاشورا تا آخر، مقاومت کرد و هیچگاه عقب ننشست. همچنین ایراد سوم را از منظر درک مخاطبان فیلم متذکر می‌شوم. شهادت حمید باکری، در لانگ‌شات اتفاق می‌افتد. به طوریکه برخی تماشاگران، متوجه آن نمی‌شوند. نمی‌دانم اگر پردۀ عریض سینما نتواند درشت‌نمایی کند، قاب کوچک تلویزیون چطور خواهد توانست.
فیلم موقعیت مهدی در جشنوارۀ چهلم فیلم فجر، حائز چهارده نامزدی برای دریافت سیمرغ شد، که پنج عنوان از آنها را کسب کرد: بهترین فیلم اول، بهترین فیلم جشنواره، بهترین موسیقی، بهترین صدابرداری و بهترین جلوه‌های ویژه میدانی. همچنین ۹ نامزدی دیگر، برای جوایزی که به آنها نرسید: کارگردانی، بازیگر نقش اول زن (ژیلا شاهی)، بازیگر نقش دوم مرد (روح‌الله زمانی)، فیلمبرداری، فیلمنامه، تدوین، لباس، صحنه و چهره‌پردازی.
در کنفرانس خبری جشنواره فجر، جناب حجازی‌فر خبر داد که برای این فیلم سینمایی، فیلمنامه‌ای مجزا نوشته شده است. یعنی بر خلاف معمول که از سکانس‌های مهم سریال، یک فیلم سینمایی استخراج می‌کنند، در اینجا ظاهراً اینطور نبوده است. باید به چنین کارگردانی که در عین فقر بودجه، به این دقایق هنری توجه داشته، آفرین گفت. فیلم موقعیت مهدی، در شش پرده روایت می‌شود اما سریال ظاهراً در هفت قسمت به نمایش درخواهد آمد.
زبان فیلم، آذری است. با این توجیه که بتواند نمایانگر واقعیت باشد. بجز برخی سکانس‌ها فارسی‌زبان مانند مشورت فرماندهان جنگ یا لحظاتی از سکانس افتتاحیه، بقیه فیلم به زبان آذری است که تماشایش برای آذری‌زبان‌ها، لذت مضاعف دارد. قاعدتاً برای دیگران، مخصوصاً کودکان یا کم‌سوادهایی که توان سریع خواندن زیرنویس را ندارند، تماشای فیلم با دشواری همراه خواهد بود. یادآوری می‌کنم که بعد از فیلم آتابای (۱۳۹۸)، این دومین فیلم متوالی است که هادی حجازی‌فر فیلمنامه‌اش را به آذری نوشته و به همین زبان در آن بازی کرده است.
تماشای فیلم موقعیت مهدی برای اهل دل، همچون شرکت در مجلس روضه است. جناب حجازی‌فر را اگر چشم نزنند، فیلم‌های بهتری خواهد ساخت. او از عهدۀ کارگردانی این فیلم، به‌خوبی برآمده است. هادی حجازی‌فر همزمان با کارگردانی، در نقش آقا مهدی نیز بازی داشته و پیدا است که نمی‌توانسته تمام حواسش را به ایفای نقش خود معطوف کند. لذا گمان می‌کنم که او در کارگردانی فیلمش موفق‌تر ظاهر شده است. بازی ژیلا شاهی در نقش صفیه مدرس ــ همسر آقا مهدی ــ بسیار درخشان است. او گرچه نامزد دریافت سیمرغ شد، اما آن را به طناز طباطبایی (بازیگر فیلم بی‌رویا) واگذار کرد.
مؤسسه روایت فتح در سال ۱۳۷۴ ساخت روایت‌های زندگی فرماندهان جنگ از منظر همسرهایشان را در دستور قرار داد. زندگی شهید حمید باکری، به رسول ملاقلی‌پور سپرده شد و او شش ساعت مصاحبه با خانم فاطمه امیرانی انجام داد که به یک مجموعه مستند شش قسمتی به نام «نسیم حیات» تبدیل شد و مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفت. مرحوم ملاقلی‌پور سپس فیلم هیوا (۱۳۷۷) را با نگاهی به زندگی حمید باکری و همسرش فاطمه امیرانی ساخت.
هیوا، سیمرغ بهترین فیلم و کارگردانی را از جشنواره هفدهم فیلم فجر دریافت کرد و یکی از بهترین آثار رسول ملاقلی‌پور شد. از آقا رسول نقل شده است که می‌گفت: در طی آن مستند که با همسر شهید حمید باکری صحبت می‌کردم، پی به عشقی بردم که بعد از سال‌ها هنوز در دل این زن وجود دارد. آنقدر از خاطرات این زن متاثر شدم که «هیوا» را ساختم. جناب ملاقلی‌پور در مورد واکنش همسر شهید باکری پس از دیدن هیوا، چنین گفته است: «وقتی خانم امیرانی فیلم را دید، چشمانش برق می‌زد. با لبخندی جلو آمد و تشکر کرد و گفت بسیاری از ناگفته‌های مرا از زبان هیوا گفتید».

ان شاء الله فیلم موقعیت مهدی و سریال عاشورا برای خانواده این دو برادر نیز همین رضایت و آسودگی را به همراه داشته باشد.

۱۴۰۱/۳/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...