نسخه چاپی

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟

عصر یكی از گرم ترین روزهای نیمه مبارك رمضان راهی لوكیشن برنامه ماه عسل شدیم. هر چه دیدیم و شنیدیم نوشتیم، این شما و این چهارده سكانس از«ماه عسل».

به گزارش نما به نقل از روزنامه تماشااز آنجایی که قول گزارشی از پشت صحنه «ماه عسل» را به شما داده بودیم باید به وعده مان وفا می کردیم. به همین خاطر عصر یکی از گرم ترین روزهای نیمه مبارک رمضان راهی لوکیشن این برنامه پربیننده شدیم. هر چه دیدیم و شنیدیم نوشتیم، پس این شما و این چهارده سکانس از روزی که «تماشا» هم میهمان «ماه عسل» بود.

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟

سکانس اول:

اینجا تقریبا انتهای بزرگراه چمران است. سوله ای بسیار بزرگ، کرکره آبی سوله تا نیمه پایین است. اینجا لوکیشن «ماه عسل» است. خوش آمدید...


سکانس دوم:

سقف سوله با حصیر پوشانده شده، هوا به شدت گرم است. این اولین چیزی است که توجهمان را جلب می کند.


سکانس سوم:

به ذهنمان می رسد که چه شد احسان علیخانی از صدا و سیما به اینجا آمد سوالی که از مسعود رجبیان (مدیر تولید) هم می پرسیم. می گوییم برخی ادعا می کنند که علیخانی ورودش به سازمان ممنوع است. رجبیان این فرضیه را رد می کند و می گوید: «خب برای ما که راحت تر بود در سازمان باشیم چون مشکلاتی که اینجا از لحاظ امکانات داریم را قطعا آنجا نخواهیم داشت و شرایط آماده است. اما اینجا را ما از صفر ساختیم و دلیل اصلی مان هم برای آمدن به اینجا این بود که دکور ما خیلی بزرگ بود و ناچار بودیم از دو هفته قبل از برنامه کارهای نصب آن را در محل شروع کنیم. این تصمیم برای ماخیلی تعیین کننده بود. برای اینکه علاوه بر تفاوت و تازگی که می خواستیم داشته باشیم قصدمان این بود که به بچه ها هم فشار زیادی وارد نشود.»

موتوری پشت دکور است که گویا حرکت این کره آهنی فقط با روشن شدن آن امکانپذیر است. رجبیان می گوید: «بردن این همه دم و دستگاه به سازمان کار خیلی سختی بود اما ارزشش را داشت. منسالیان زیادی است که با احسان دارم کار می کنم اما امسال انگار همه چیز فرق می کند. همه پخته و باتجربه شدیم.»

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟


سکانس چهارم:

در انتهای این سوله که با دو ستون حفظ شده دو اتاق قرار دارد، یکی اتاق گریم است و دیگری اتاق انتظار! اینکه می گوییم اتاق انتظار به این معنی است که میهمانان پلاتو دوم در آنجا جا خوش کردند و منتظر آمدن به صحنه هستند. البته در این اتاق افطاری هم سرو می شود. خلاصه که این اتاق کاربردهای زیادی برای چبه های «ماه عسل» دارد.


سکانس پنجم:

بعد از آنکه نگاهی اجمالی به فضایی که در آن ایستاده ایم می اندازیم خیالمان راحت می شود که حسابی همه جا را واکاوی کرده ایم. محمد پیوندی (یکی از کارگردانان تیم کارگردانی) با گرمی به استقبالمان می آید و با صبر به همه سوالاتمان جواب می دهد.


در به در دنبال «عمو عسلی»!

دنبال احسان علیخانی می گردیم که این شب ها به «عموعسلی» معروف شده. گوی با خودش خلوت کرده و مشغول مرور یکسری چیزهاست. ناگهان با لباسی متفاوت از جلوی دوربین وارد می شود. از دور که او را می بینیم پیراهن چارخانه سبز – سفید و شلوار کرم به تن دارد به استقبالمان می آید و بعد از گپی کوتاه به ملاقات میهمان امشبش می رود.


سکانس ششم:

قبل از اینکه مجری سراغ سوژه های امروزش بیاید از مرد و زن جوانی که در قله کوه دماوند مراسم ازدواجشان را برگزار کردند می پرسیم چه شد که به این برنامه آمدید. زن جوان به «تماشا» می گوید: «من زیاد برنامه های تلویزیون را نگاه نمی کنم اما این برنامه را خیلی دوست دارم و از اینکه دوباره آقای علیخانی اجرای این برنامه را برعهده گرفتن خیلی خوشحال شدم. انگیزه ام برای حضور در این برنامه بیشتر خوشحال کردن همسرم بود.»

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟


سکانس هفتم:

علیخانی پیش از شروع برنامه با میهمانان پارت اول برنامه اش گفتگو می کند. می گوید: «من تا کجا اجازه دارم وارد زندگی تان بشوم؟» و زن پاسخی می دهد. مرد که انگار استرس دارد روی صندلی جابجا می شود. احسان می پرسد: «جاتون خوبه؟ رو صندلی راحتین؟ به هیچ چیزی فکر نکنید و سعی کنید با آرامش صحبت کنید.»


سکانس هشتم

حالا دیگری مجری ماکت و شلوارش را تن کرده و موهایش را درست کرده و گریم شده است. از کنار هر کسی که رد می شود تذکری می دهد و همه سرشان را تکان می دهند. صدای تیتراژ شنیده می شود. علیخانی می گوید: «بچه ها آماده اید؟ گوشی ها خاموش، حواسا جمع سکوت ... بریم.»

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟


سکانس - پلان نهم:

با فاصله 5 متری از دکور روی پارچه سیاه کف صحنه می ایستد و مدام این پا و آن پا می کند. اولش حس می کنیم از استرس است اما یکی از بچه های صحنه آرام می گوید: «نه این پا و اون پا شدن عادتشه!» حس عجیبی است دوربینی از بالای سر روی صورتت زوم کند و تو باید حرف بزنی اما این استرس را ما داریم و علیخانی حسابی روی دور حرف افتاده ... اینطور شروع می کند: «اللهم کل ولیک حجت بن الحسن و ...» با ساعتش ور می رود. همان کاری که انگار هر شب آن را تکرار می کند. کات ... صدای فرزاد فرزین شنیده می شود: «هوایی رو که تو نفس می کشی، دارم راه می رم بغل می کنم...»


سکانس دهم:

آگهی بین برنامه پخش می شود. میهمانان پارت دوم هم می رسند. پیرمرد و پیرزنی تنها از آسایشگاه. «پدرجان صدای منو می شنوی؟» این صدای احسان است که در پلاتو از فرط بلند ادا کردنش می پیچد. پیرمرد که گویا به شدت کم شنواست می گوید: «آره می شنوم!» احسان با او خوش و بشی می کند و می پرسد: «پدرم حاج خانوم کی فوت شدن؟» پیرمرد می گوید: «4 سال پیش یعنی سال 64!» این جمله هم بچه ها را به خنده می اندازد و پیرمرددوست داشتنی هم بعد از چند ثانیه می فهمد که تاریخ را اشتباه گفته و آن را تصحیح می کند. پیرزن هم به نظر عصبانی است اما نه انگار میمک صورتش این شکلی است.

دقایقی به پشت صحنه توجه می کنیم به این نکته می رسیم: حاکمیت «تیم ورک». با دیدن ذوق بچه ها موقع صحبت کردن علیخانی و دقت همه به کارشان است که به این نتیجه می رسیم. شاید اصلی ترین دلیل موفقیت این برنامه همین دغدغه گروهی برای به سرانجام رساندن میهمانی های هر شب است.

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟


سکانس یازدهم:

علیخانی با میهمانان خداحافظی می کند. صحنه را ترک می کند و روبروی دوربین می ایستد. آخرین جمله اش این است: «روی نگین انگشتری امام حسن (ع) نوشته شده بود: «حسبی الله» همه بچه ها دور سفره افطار ساده ای که شامل هندوانه، خرما،نون و پنیر و سبزی است نشسته اند. صدای یراحی پخش می شود و علیخانی به بچه ها «خسته نباشید» می گوید. میهمانی تمام می شود.


سکانس دوازدهم:

بعد از اتمام برنامه درحالی که اعضای گروه ایستاده در حال غذا خوردن هستند. علیخانی به سراغ چند نفری می رود که گویا از اقوام و اطرافیان بچه های صحنه هستند و می خواهند با او عکس یادگاری بگیرند. یکی از آنها پسری جوان است که خطاب به مجری «ماه عسل» می گوید: «من خیلی دوست دارم مثل شما مجری شم، به نظرتون می تونم؟» علیخانی لبخندی می زند و می گوید: «بهت توصیه می کنم که این کارو نکنی و به درست ادامه بدی حاشیه ها و سختی های این کار عذاب آوره!»

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟


سکانس سیزدهم:

پیرزن که حالا دیگر «بله» را به آقا داماد گفته روسری اش را صاف می کند. (روسری که از ابتدای برنامه کج بود!» او اینقدر دوست داشتنی بودکه وقتی همراه پیرمرد با گل دست بنفشش سوار ماشین می شد اغلب بچه های گروه ذوق زده این دو را تماشا می کردند.

پشت «ماه عسل» چه خبر است؟


تیتراژ:

نورها خاموش می شود و بچه ها آماده رفتن می شوند. از علیخانی قول مصاحبه ای مفصل را می گیریم و با او و تیمش خداحافظی می کنیم.


ما به احسان تذکر نمی دهیم

پشت صحنه برنامه با محمد پیوندی (یکی از کارگردانان تیم کارگردانی) درباره حاشیه های این روزهای «ماه عسل» گپی زدیم که حرف های او را با حذف سوالات ما در ادامه می خوانید:

- وقتی از استودیو بیرون می رویم و می بینیم که همه با برنامه ارتباط برقرار کردند، خستگی مان در می رود. ما سعی کردیم مثل امشب مخاطبمان واقعا بخندد چون چیزی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ما دنبال چیزهای تصنعی نیستیم. اگر هم در این لحظات عزیز اشک کسی درمی آید بدانید ما دنبال آن اشک نیستیم ما دنبال تاثیرگذاری بودیم وهستیم. وقتی نکته ای به عمق جان آدم ها رسوخ می کند هر کسی بنا به طبیعتش به یک شکل واکنش نشان می دهد. خب ما خیلی خوشبختیم که دریچه احساس و قلب مخاطبمان اینقدر باز است که از درد دیگران دردش می آیدو به او فکر می کندو حتی گاهی همین میهمانان را کمک می کند.

- ما با پیشنهاد احسان آیتمی در برنامه امسال گذاشتیم که پشت صحنه دیروز باشد. سوالات به جا مانده از دیروز را از میهمانانمان با توجه به پیامک ها و تماس های مردم تا آن لحظه می پرسیم و حسشان را از حضور در برنامه می فهمیم. این آدم ها با اراده خودشان می آیند و با مسئولیت ما و باز هم اراده و خواست خودشان جلوی دوربین حرف می زنند و خدا را شکر وقتی هم بیرون می روند بسیار راضی هستند. گاهی تعجب می کنیم از خواندن برخی نقدها می پرسیم مگر این دوستان با چشمان خودشان دیدندکه خانم ایکس یا آقای ایکس از حضورش در «ماه عسل» ناراضی باشد که اینها را نوشتند؟ ما با همه میهمانانمان در ارتباطیم و این نشان از رضایت آنهاست. شک نکنید به زودی متوجه رضایت آنها خواهید شد.

- سخت ترین کار در «ماه عسل» اجراست و این موضوع حالا و پس از گذشت چندین سال فکر کنم دیگر ثابت شده است. برنامه ما مجری محور و سوژه محور است. یک روز لازم است که مجری زیاد حرف بزند و یک روز هم نیازی به این کار نمی بیند. خاصیت «تاک شو» همین است؛ اینکه مجری در تیررس نگاه ها باشد. ما به احسان تذکر نمی دهیم به خاطر اینکه تکیه کل برنامه روی اوست و کار خیلی سختی در مدیریت دارد، این موج «ماه عسل» روی شانه های اوست. مردم حرف های احسان را دوست دارند، این را می شود از لابلای پیام هایشان فهمید.

۱۳۹۲/۵/۱۴

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...