به گزارش نما به نقل از ایران، ساعت 7 و 55 دقیقه 12 بهمن سال گذشته مردی در تماس با پلیس از کشف جسد مرد جوانی در کنار بزرگراه خرازی- حوالی دهکده المپیک- خبر داد.
با اعلام این گزارش، بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق در محل حاضر شدند. تحقیقات ابتدایی نشان میداد مرد جوان که آثار کبودی روی گردنش وجود داشت براثر خفگی کشته شده و از زمان مرگش کمتر از 12 ساعت میگذرد.
بنابراین جسد برای تعیین هویت و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. همزمان کارآگاهان برای حل سریعتر معمای این جنایت سراغ پروندههای افراد گمشدهای رفتند که همان روز به پلیس گزارش شده بود. آنها در میان گمشدگان روز 12 بهمن 95، به پرونده جوانی به نام «سعید» برخوردند که صبح روز کشف جسد برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شده اما هرگز بازنگشته بود. خانواده سعید برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی احضار شده و با شناسایی پسر جوان، هویت قربانی مشخص شد.
تحقیقات مقدماتی از خانواده مقتول نشان داد «سعید» دریک شرکت داروسازی مشغول به کار بوده و صبح روز حادثه خواب مانده بوده است. به همین خاطر سوار بر خودرویی عبوری به طرف محل کارش رفته است. با این اطلاعات فرضیه قتل با انگیزه سرقت قوت گرفت و تحقیقات وارد مرحله تازهای شد.
در ادامه بررسیها به دستور بازپرس سجاد منافی آذر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور ردگیری تلفن همراه مقتول صادر شد. اما تلفن بعد از جنایت خاموش شده بود. تحقیقات بدون هیچ سرنخی ادامه داشت تا اینکه مشخص شد چندی قبل زن جوانی از تلفن مقتول استفاده کرده است. این زن بلافاصله بازداشت شد اما با ابراز بیاطلاعی از سرنوشت «سعید» و ماجرای قتل، ادعا کرد که تلفن همراه هدیه همسرش برای روزتولدش بوده است. بنابراین «بهرام» همسر این زن نیز دستگیر شد و برای بازجویی به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت.
مرد میانسال که در همه مراحل بازجویی منکر قتل و آشنایی با مقتول شده بود به بازپرس گفت: «چند سالی است در تهران مسافرکشی میکنم و خانوادهام در شهرستان هستند. چند هفته اینجا کار میکنم و برای اینکه بتوانم پسانداز کنم شبها داخل ماشینم میخوابم و بعد از آن به شهرمان برمی گردم. زمستانها که هوا سرد است در شهر خودمان کارگری میکنم. حدود یک ماه قبل غروب بعد از کارم در حال تمیز کردن ماشینم بودم که متوجه شدم یک تلفن همراه زیر صندلی جاسازی شده است. آن را برداشتم و چون سیم کارت نداشت، داخل ماشینم گذاشتم. با خودم گفتم شاید صاحبش را در مسیر پیدا کنم. اما خبری از مسافر نشد و من هم چند ماه قبل که به خانه رفتم، گوشی را بهعنوان کادوی تولد به همسرم دادم. اما در جنایت هیچ نقشی ندارم و بیگناهم.»
پدر مقتول نیز گفت: «زمانی که این اتفاق برای پسرم سعید افتاد، من و همسرم در کربلا بودیم و کسی به ما نگفت چه اتفاقی افتاده. وقتی برگشتیم گفتند سعید بیمارستان است اما بعدها متوجه شدیم که اوکشته شده است. پسرم فوق دیپلم داشت و در شرکت داروسازی کار میکرد. روز حادثه چون دیر از خواب بیدار شده بود، با ماشین خودش به محل کارش نرفت و سوار خودروی مسافرکش شد. نمیدانم قاتل یک نفر بوده یا همدست داشته. اما تحقیقات پلیس نشان داده آنها او را خفه کردهاند و گوشی تلفن همراه و حدود 100 هزار تومان پولش را به سرقت بردهاند. آنها فقط برای همین وسایل بیارزش پسرم را به قتل رساندهاند.»
با توجه به اینکه مدارک پلیس همچنان راننده مسافرکش را بهعنوان مظنون اصلی این جنایت نشان میدهد، به دستور بازپرس جنایی تحقیقات از این مرد برای رازگشایی قتل پسر جوان ادامه دارد.