نسخه چاپی

چه جوری كل ایران عزادار پاشایی شدند؟

عکس خبري -چه جوري کل ايران عزادار پاشايي شدند؟

این یك دوران تازه است، دوران شبكه های اجتماعی كه مرگ دریغ آلود یك هنرمند جوان موسیقی به یك موج اجتماعی در سراسر ایران بدل می شود. موجی كه در گذر از كانال این شبكه ها ابعادی غیرواقعی تر هم پیدا می كند.

به گزارش نما به نقل از هفت صبح - فرید عطار زاده: این یک دوران تازه است، دوران شبکه های اجتماعی که مرگ دریغ آلود یک هنرمند جوان موسیقی به یک موج اجتماعی در سراسر ایران بدل می شود. موجی که در گذر از کانال این شبکه ها ابعادی غیرواقعی تر هم پیدا می کند، آنگونه که شاید به این فکر بیفتیم که کل ایران عزادار این چهره جوان و محبوب موسیقی است.

این قدرت بزرگ نمایی شبکه های اجتماعی است، آنگونه که می تواند به شما اینگونه وانمود کند که با کل مردم طرف هستید.

نمایش مرگ در اکران عمومی

هزاران نفر در تهران، کرج، بوشهر، یزد و ... به یادمان این خواننده محبوب پرداختند اما در قدرت رسانه ها این هزاران نفر می تواند چندین برابر جلوه کنند... در عصر رسانه ها هستیم. عصر رسانه های جمعی. عصر شبکه های اجتماعی. و این سوال در ذهن مان شکل می گیرد که اگر در عصر این شبکه ها مثلا خسرو شکیبایی فوت می کرد یا مرگ مرحوم حاتمی یا حتی محمد علی فردین که چهره های سرشناس تری بودند در این دوران شکل می گرفت واکنش شبکه های اجتماعی تا چه اندازه شدید بود؟

در زیر پوست شهر در شبکه به هم پیوسته شبکه های اجتماعی یک موج احساسی و عاطفی متفاوت از دیگر حوزه های اجتماع امروز در حال زندگی است. این موج حتی به شکلی غیرمنصفانه فیلم لحظات مرگ این هنرمند را نیز به نمایش عمومی می گذارد. در موج شبکه های اجتماعی هیچ چیز پنهان نیست. هیچ چیز خصوصی نیست. چه بیماری، چه مرگ، چه عزاداری. اینجا قطعه ای جداگانه از زندگی ما ایرانیان است؛ در خط نهایت سنگدلی، در خط نهایت عطوفت، در خط نهایت نمایش.

مرگ این خواننده جوان باعث شد لایه های پنهان دیگری از جامعه و فضای شبکه های اجتماعی نمایان شود. گروهی که به طرفداران مرتضی پاشایی انتقاد می کنند چرا برای سایر هنرمندان و مشاهیر مبتلا به بیماری های متفاوت چنین توجهاتی صورت نمی گیرد. از آن طرف موج عجیب کمپین سازی برای اتفاقات مختلف تازگی ها حتی به بیماران هم رسیده و با انواع و اقسام موج سازی برای سلامتی فردی دعا می کنند که شاید خودش تمایل نداشته باشد بیماری اش اینچنین در معرض توجه قرار بگیرد.

از آن طرف عده ای یادآوری کردند که در میان این هیاهو چرا کسی یادش نیامد به جز مرتضی پاشایی، بیماران سرطانی زیادی دور و اطرافمان هستند و دلایل پیدا شدن این همه سرطان هولناک در دور و اطرافمان چیست؟

پرونده هفته صبح را به همه این حاشیه ها اختصاص دادیم و از مواردی نوشتیم که در روزهای گذشته بسیار خبرساز شده بود.

یک موج نامتناسب

اگر جزو کاربران شبکه های اجتماعی باشید، حتما با موج بزرگ و غیرقابل باوری که در سوگ از دست رفتن این خواننده جوان و با استعداد به وجود آمده روبرو شده اید. کاربران بی شماری در سوگ او نوشتند و عکس های خود را تغییر دادند، عده بی شماری به خیابان ها آمدند و برخی خودروهای در حال تردد در خیابان ترانه های او را پخش کردند.

نمایش مرگ در اکران عمومی

هیچ کس منکر آثار خوب و ارزشمند مرتضی پاشایی نیست اما آیا این حجم از واکنش ها از تعداد طرفداران و فعالیت های هنری اش بیشتر به نظر نمی رسد؟ اسطوره هایی مانند خسرو شکیبایی، ناصر حجازی و ... در میان همه قشرها شناخته شده و مورد احترام هستند و بروز واکنش ها در سوگ این عزیزان قابل درک است اما به آیا به نظر نمی رسد در ماجرای مرتضی پاشایی برخی کاربران روی یک موج سوار شده اند؟

چند درصد از این کاربران همه آثار او را گوش می دادند؟ چه تعداد از این افراد آلبوم های او را به صورت اورجینال خریداری کرده بودند؟ ترانه های غمناک و با کیفیت قابل قبول هنری و موسیقایی یکی از ویژگی های بارز آثار مرتضی پاشایی بود اما اگر این هنرمند عزیز و دوست داشتنی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم نمی کرد و در سنین جوانی با مرگ روبرو نمی شد، باز هم این همه طرفدار وجود داشت؟

قرارهای وایبری

روز جمعه بار دیگر ظرفیت های عظیم و پنهان موجود در شبکه های اجتماعی نشان داده شد و انتشار خبر درگذشت مرتضی پاشایی همه طرفداران این خواننده را دور یکدیگر جمع کرد. درحالی که برنامه خاصی از سوی خانواده پاشایی تدارک دیده نشده بود اما طرفداران او از طریق وایبر و شبکه های اجتماعی قرار گذاشتند تا جلوی بیمارستان بهمن جمع شوند. فقط چند ساعت کافی بود تا جمعیت فراوانی جلوی بیمارستان جمع شوند و یادش را زنده نگاه دارند.

نمایش مرگ در اکران عمومی

این تمام ماجرا نبود. از حوالی بعدازظهر روز جمعه پیغامی دست به دست میان کاربران می چرخید که قرار شده بود طرفدارانش در مکان مشخصی دور یکدیگر جمع شوند و شمع روشن کنند. شاید کمتر کسی فکرش را می کرد مکان های مشخص شده در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر در چنین فرصت کوتاهی مملو از طرفداران او شود...

عدم برگزاری برنامه از سوی سازمان ها

با مشاهده جمعیت فراوانی که در جلوی بیمارستان و خیابان دور یکدیگر جمع شده اند، یک نکته بزرگ به چشم می آید. جای خالی برگزاری مراسم بزرگداشت توسط سازمان های مرتبط با مضامین هنری. نباید این نکته را از نظر دور داشت طرفداران و علاقمندان یک هنرمند با شنیدن هر خبر ناراحت کننده درباره فرد مورد علاقه شان، بسیار زودتر از حد معمول به واکنش و ابراز احساسات می پردازند.

اتفاقی معمول در همه جای دنیا که سازمان ها و نهادهای مختلف سعی در مدیریت هر چه بهتر آن دارند اما در ایران هنوز چنین اتفاقی رخ نداده و معمولا مراسم های بزرگداشت در چند روز پس از وقوع حادثه و با حضور انواع و اقسام مقام های دولتی و عصا قورت داده برگزار می شود.

نمایش مرگ در اکران عمومی

منظورمان تعبیه مکان های مشخص و معین شهری از پیش تعیین شده برای عموم مردم است که با وقوع چنین حوادثی بتوانند به سرعت جمع شوند و به ابراز احساسات بپردازند.

مرگ خسرو شکیبایی، ناصر حجازی و مرتضی پاشایی نمونه ای از این موارد بود که خیل عظیم طرفدارانشان به صورت خودجوش دور یکدیگر جمع شدند. به نظر می رسد سازمان هایی مانند سازمان فرهنگی - هنری شهرداری، خانه سینما و موسیقی و ... می توانند در این زمینه وارد عمل شوند. در این صورت برای برگزاری برنامه هایی از این دست نه مشکل امنیتی و نه اتفاقی خارج از عرف به وجود خواهد آمد.

حمله کاربران به یکدیگر

این اتفاقات دیگر عادی شده است. با هر نوشته و جمله ای همه یکدیگر را متهم می کنند و با یکدیگر بحث می کنند. به نظر می رسد در شبکه های اجتماعی همه به دو دسته تقسیم شده اند؛ یا طرفدار پاشایی یا ضد پاشایی! از آن طرف کاربران بی شماری عنوان می کنند چرا کاربران شبکه های مجازی برای سایر هنرمندان چنین برنامه هایی تدارک نمی بینند و از آنها حمایت نمی کنند؟! مثلا عده ای می گویند نجف دریابندری مدتی است که در بیمارستان بستری است و کسی حالش را نمی پرسد، عده دیگری فلان هنرمند و اتفاق را مثال می زنند و در نتیجه به طرفداران مرتضی پاشایی حمله می کنند...

نمایش مرگ در اکران عمومی

کسی حواسش به سرطان هست؟

در بین همه این اتفاقات و ماجراها، عده دیگری تلنگر می زنند که حواسمان به سرطان هست؟ شاید در گذشت مرتضی پاشایی بهانه ای باشد بررسی کنیم آیا وقوع سرطان در کشور بالا رفته یا نه؟ آیا وقت آن نرسیده مسئولان در این باره یک اطلاع رسانی دقیق و صحیح انجام دهند و این موج نگرانی را از مردم دور کنند؟

«امیر مهدی ژوله» در صفحه خود نوشت: «من مرتضی پاشایی رو نمی شناختم، نه از نزدیک، نه از دور، نه آلبومش رو می خریدم نه با موسیقی اش زندگی کرده بودم نه مثل اهالی فیس بوک اسطوره زندگی ام رو از دست دادم. من ولی سرطان را می شناسم؛ هجوم بی رحم و بی امان و خانمان براندازش رو لمس کردم. دیدم این سال ها چطور هر کسی رو می بینی؛ دوستی، آشنایی، همسایه ای، فامیلی یا عزیزی داره که با سرطان درگیره یا جدال نابرابر داره. سرطانی که تا 10 سال پیش کمتر می شنیدیم و می دیدیم و ازش می دونستیم حالا نقل هر جمع و محفلی شده. به نظرم به بهانه این جوون نازنینی که اینطور خوابید، اینطور تموم شد، اینطور حیف شد و به خاطر همه چند ده هزار نازنینی که هر سال با همین سرطان ها حیف و میل می شن، بیایم از تسلیت ها، روضه خوندن ها و هر کی بیشتر مرتضی رو دوست داشتن برنده ست بگذریم و یه کاری کنیم...»

نمایش مرگ در اکران عمومی

بچه های سرطانی را دریابید

کافی است به بنیادهای مختلف و بیماری های خاص سری بزنید تا با انبوهی از بیماران سرطانی روبرو شوید. بیماران کوچک و بزرگی که در بیمارستان بستری هستند و با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. خیلی از آنها نه توانایی مالی مناسبی دارند و نه دوست و آشنایی برای کمک. کسی به فکر آنها است؟ آیا این امکان وجود ندارد همه این طرفداران مرتضی پاشایی که در شبکه های اجتماعی غوغا کردند و به خیابان آمدند به یاد مرتضی پاشایی به انجمن های مختلف حمایت از سرطانی ها کمک کنند؟

نمایش مرگ در اکران عمومی

موج سوءاستفاده از یک مرگ

با انتشار خبر مرگ مرتضی پاشایی برخی چهره های مطرح سوار بر موج شدند و از این ماجرا به نفع خود استفاده کردند. به نظر می رسد رقابت عجیب و پنهانی میان این دسته از افراد اتفاق افتاده و برخی از آنها برای جلب توجه بیشتر عکس های او را منتشر می کردند یا به ابراز همدردی می پرداختند. یک اتفاق ناخوشایند که انگار هر شخصیت لایک بیشتر بگیرد برنده است و هر شخصیتی هم که درباره پاشایی ننوشته باشد با اتهام کاربران روبرو می شود!

نمایش مرگ در اکران عمومی

همچنین به تازگی موجی راه افتاده که با هرگونه اتفاق ناخوشایند و ظهور علائم بیماری در یک فرد، سریعا همه چیز در بوق و کرنا می رود و همه برای سلامتی او از مردم طلب دعا می کنند؛ اتفاقی که حتی برای یکی از منتقدان مشهور سینما هم افتاد و در زیرنویس برنامه هفت از مردم خواسته شد برای سلامتی اش دعا کنند. آقایان و خانم ها لطفا کمی آرام تر و با منطق تر!

۱۳۹۳/۸/۲۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...