نسخه چاپی

روزنامچه فجر: شادروان؛ یك فیلم تماشایی با سبك زندگی ایرانی +تصاویر

عکس خبري -روزنامچه فجر: شادروان؛ يک فيلم تماشايي با سبک زندگي ايراني +تصاوير

شادروان، حاوی قصه و درام است؛ هم به خوبی می‌خنداند و هم به زیبایی می‌گریاند، اما نه لوده می‌شود و نه سوزناك. و مهمتر از همه، سبك زندگی ایرانی ما را به نمایش می‌گذارد.

به گزارش نما به نقل از مشرق - روز دوم جشنواره فجر، روز بهزاد عبدی بود. او آهنگسازی هر دو فیلم امروز را بر عهده داشت. همچنین مهدی زمین‌پرداز بازیگری که با سریال مستند آخرین روزهای زمستان (مهدویان/ ۱۳۹۱) معرفی شد، در هر سه فیلم نخست جشنواره بازی کرده است؛ دو فیلم دیروز و فیلم اول امروز. این تقارن‌ها از آن جهت، جالب توجه می‌نماید که نمایش فیلم‌ها در کاخ جشنواره بر اساس قرعه‌کشی صورت گرفته است.

فیلم‌های نمایش‌یافته در روز دوم در سالن اصحاب رسانه (برج میلاد) عبارتند از:

علفزار/ کاظم دانشی

شادروان/ حسین نمازی

بازپرس

علف‌زار/ کاظم دانشی/ * (ضعیف)

خلاصه داستان: یک روز از زندگیِ کاریِ بازپرس بشارت (پژمان جمشیدی) که به یک حادثۀ تجاوز به عنف رسیدگی می‌کند.

علف‌زار، نخستین نوشته و ساختۀ کاظم دانشی، کارگردان ۲۹ ساله است. تهیه کنندۀ فیلم بهرام رادان، از سه سال قبل، به طور حرفه‌ای به کار تهیه کنندگی وارد شده. دو فیلم تهیه شدۀ قبلی رادان، به جشنواره فجر راه نداشتند: ستارۀ قطبی (سودابه مرادیان/ ۱۳۹۷)، گربه سیاه (کریم امینی/ ۱۳۹۸).

روزنامچه فجر: شادروان؛ یک فیلم تماشایی با سبک زندگی ایرانی +تصاویر

در ابتدای تیتراژ آمده است: بر اساس چند داستان واقعی. علف‌زار را می‌توان یک فیلمِ دادگاهی محسوب کرد. اگرچه اغلب سکانس‌های فیلم در اتاق بازپرسی و ساختمان دادگاه می‌گذرند اما این باعث خستگی مخاطب نمی‌شود. فیلم، حاوی قصه‌ و درام نیست. ما صرفاً با دنبال کردن جناب بازپرس، به سه مورد از پرونده‌های او وارد می‌شویم. ماجرای اول، یک خطای انسانی است که شلیک تیر هوایی، به یک کودک در پشت‌بام اصابت می‌کند و بازپرس بشارت در آن واقعه، نقش تعیین‌کننده دارد. همین خطا می‌توانست به عزل جناب بازپرس بیانجامد. اما او صرفاً از سوی دادستان، مورد توبیخ شفاهی قرار می‌گیرد. این سکانس صرفاً برای معرفی بازپرس و جناب دادستان در فیلم گنجانده شده و چیز دیگری نباید از آن انتظار داشت. چند دقیقه بعد، جای دو شخصت عوض می‌شود. حالا دادستان اعمال نفوذ شهردار در پرونده را می‌پذیرد اما بازپرس امتناع دارد. تغییر جای شخصیت‌های خوب و بد، یادآور نمایشنامه روسپی بزرگوار نوشتۀ ژان‌پل سارتر است.

موضوع اصلی فیلم ــ ماجرای درگیری در باغ ــ اقتباس از پروندۀ خمینی‌شهر در سال ۱۳۹۰ است. خود جناب کارگردان هم در برنامۀ هفت، همین را گفت که فیلمنامه را بر اساس آن واقعه نوشته شده. جرم اصلی در آن ماجرا، تجاوز به عنف بوده است اما در فیلم علف‌زار، تجاوز در حاشیه مطرح می‌شود. در واقع قبل از ورود سارا (سارا بهرامی) به دادگاه و شکایت او، کسی از تجاوز سخنی نمی‌گوید. اما جناب فیلمساز که از طرفداران جنبش #من_هم (#me_too) محسوب می‌شود، فیلم را در جهت تبلیغ این جنبش ساخته است. انتخاب سارا بهرامی با آن چهرۀ مظلوم برای این نقش با نام واقعی‌اش سارا، قاعدتاً همراهی مخاطب را موجب می‌شود. در حالیکه این نقش، به بازیگری مانند هانیه توسلی با چهره‌ای وقیح‌تر، نیاز داشت. به هر حال نقش سارا به همراه پسر شش ساله‌اش در فیلم ــ آنطور که در دیالوگ‌های دادگاه گفته می‌شود ــ هم مشروبات الکلی مصرف کرده و هم با نامحرمان به شنا در استخر پرداخته است. اما در این موارد، اصلاً نگران بدآموزی فرزندش نبوده است.

با اندکی تأمل می‌توان دانست که فیلمساز و فیلمش، ریاکار هستند. مثلاً دقت کنید که مادر چادری متهمان، برص دارد (یادآور برص چهرۀ شمر در مختارنامه). همین یک نمونه می‌تواند چهرۀ ریاکار جناب کارگردان را علن کند. او در پاسخ به این سؤال بنده در کنفرانس خبری گفت که مادر و خواهر خودش نیز چادری هستند. این پاسخ البته کافی نیست. جناب کارگردان می‌خواهد بگوید که گناه قتل، بزرگتر از فسق و فجور و زنا است. در حالیکه در شرع مقدس، جرم قتل با شهادت دو شاهد اثبات می‌شود ولی برای اثبات زنا، به شهادت چهار شاهد نیاز است. شاید جناب کارگردان با ساخت این فیلم، می‌خواسته به اظهارات امام جمعه خمینی‌شهر پاسخ دهد که گفته بود: اینها (کسانی که بهشان تعرض صورت گرفته) آدم‌هایی «علیه ‌السلام» نبوده‌اند. در فیلم هم بازپرس به اظهارات یکی از متهمان که گفت اینها در باغ، فسق و فجور می‌کردند، پاسخ تندی داد.

روزنامچه فجر: شادروان؛ یک فیلم تماشایی با سبک زندگی ایرانی +تصاویر

اما قصۀ سوم، سینمایی‌تر از کار درآمده؛ ماجرای یک زن معتاد به نام فریبا (صدف اسپهبدی) که می‌خواهد برای دختر ده ساله نامشروعش، شناسنامه بگیرد. بازپرس با این افراد، همراهی دارد که از قضا از قسمت‌های مفرح فیلم هم هست. بازی صدف اسپهبدی در نقش زن معتاد، خیره‌کننده است. طراحی گریم (مونا جعفری) و کاهش وزن بازیگر هم بسیار مؤثر بوده است. اگرچه تُن صدای بازیگر، برای این نقش مناسب نیست. اسپهبدی احتمالاً نامزد بهترین بازیگر نقش دوم زن خواهد شد. اما مهدی زمین‌پرداز برای این نقش کاملاً غلط است. سخن گفتن جناب زمین‌پرداز، حاوی یک نوع فخامت است که به نقش‌های منفی نمی‌خورد. پژمان جمشیدی هم در نقش بازپرس، باورپذیر ظاهر شده است، هرچند که بازپرس‌های واقعی، متفاوت از این نقش هستند. مدیریت فیلمبرداری نیز به هادی بهروز سپرده شده که یک فیلمبرداری متعارف به دست داده است، و نه مانند دوربین سوبژکتیو در آثار مهدویان.

نه کارگردان و نه تهیه کننده حاضر نشدند که در مورد مسمّای نام علف‌زار، توضیح دهند. این هم یکی از آن موارد است که می‌تواند دست سازندگان را علن کند. آنها اگر می‌توانستند، نام فیلم را باغ وحش می‌گذاشتند.

مرده‌خورها
خلاصه داستان: فوت پدر (رضا رویگری)، ماجرای انحصار ورثه و دفن او در زمان بی‌پولی خانواده.

شادروان، دومین ساختۀ جناب نمازی است. او در سال ۱۳۶۰ در تویسرکان به دنیا آمده. نخستین فیلم جناب نمازی به نام آپاندیس (۱۳۹۵) در جشنواره فجر پذیرفته نشد اما در فجر جهانی (اردیبهشت ۹۶) مورد تحسین مخاطبان واقع گشت و در جشنوارۀ مونترآل (۲۰۱۷) نیز جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت. جناب نمازی، سریال حوالی پاییز (۱۳۹۷) را نیز در خصوص شهادت زائران در منا برای تلویزیون ساخته است. تهیه کنندۀ شادروان، عباس نادران است که فیلم قبلی او شاه‌کش (وحید امیرخانی/ ۱۳۹۶) به جشنواره راه نیافت.

به هر حال، حسین نمازی در دومین ساختۀ خود، گام بزرگی برداشته است. شادروان یک کمدی ـ درام شریف و خوش‌ساخت است که در بستر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ما می‌گذرد. فیلم را می‌توان چند نوبت تماشا کرد و از آن لذت برد. و مگر ما از یک فیلم، چه انتظاری داریم؟
شادروان سرشار از لحظات شیرین و تماشایی است. شخصیت‌های تازه‌ای در فیلم وجود دارند؛ از دایی اسد (بهرنگ علوی) که بی‌پول است اما وقار مردانگی خود را حفظ کرده است، تا آهو (گلاره عباسی) زن افغان که پسر خانواده به نام نادر (سینا مهراد) عاشق او شده است. آقای علوی و خانم عباسی، بازی‌های حیرت‌انگیزی از خود نشان داده‌اند، چنانکه گریم درخشان امید گلزاده نیز به مدد بازیگران آمده است. مخصوصاً باید بر بهرنگ علوی تأکید کنم که این نقش را که بیست سال از او بزرگتر است، به خوبی اجرا کرده. راستش، من عاشق شخصیت دایی اسد و بازی بی‌نظیر بهرنگ علوی شدم. این نقش به طرزی حیرت‌انگیز، واقع‌نما و تماشایی از کار درآمده است.
در رتبۀ بعد، نقش مادر خانواده (رؤیا تیموریان) است که او نیز به زیبایی یک مادر ایرانی را نمایندگی می‌کند؛ زنی که در عین فقر، دست و دلبازی خود را دارد. خواهر و برادر فیلم (سینا مهراد و نازنین بیاتی) نیز به خوبی پرداخت شده‌ و باورپذیرند. مدت‌ها بود تصویر یک خانوادۀ ایرانی را به این زیبایی در هیچ فیلمی ندیده بودم.

شادروان، حاوی قصه و درام است؛ هم به خوبی می‌خنداند و هم به زیبایی می‌گریاند، اما نه لوده می‌شود و نه سوزناک. و مهمتر از همه، سبک زندگی ایرانی را به نمایش می‌گذارد. به حسین نمازی برای نگارش و ساخت این فیلم باهویت، تبریک می‌گویم. و همچنین به عباس نادران که تهیه کننده و حامی چنین فیلم شریفی شده است.

**امیر اهوارکی

۱۴۰۰/۱۱/۱۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...