نسخه چاپی

گپی دوستانه با خانم سرمربی چینی ووشوی بانوان

عکس خبري -گپي دوستانه با خانم سرمربي چيني ووشوي بانوان

شاید كسی كه می‌گوید بانوی هدایتگر تیم ملی ووشوی بانوان تنها باید چشمانش را عمل كند تا كاملا ایرانی شود، چندان پر بیراه نگفته باشد.

از احساس خانم سرمربی در مسجد و پاسخ دندان‌شکن به بدگویان ایران تا سفارش عسل ایرانی

به گزارش نما، ین پانگ یا همان پانگ یان معروف اردوی تیم‌ ملی ساندای بانوان، 6 سال است که به ایران آمده، با فرهنگ ایرانی‌ها خو گرفته، غذاهای ایرانی را دوست دارد و مادرش هم عاشق عسل ایران است.

فارسی را خیلی خوب صحبت می‌کند و نیازی به مترجم ندارد، گرچه در انتهای مصاحبه از اینکه فارسی را خوب صحبت نمی‌کند، عذرخواهی می‌کند. هنوز هم دوست دارد که یاد بگیرد، با فرهنگ ایرانی‌ها بیشتر آشنا شود، آنقدر که حتی ضرب‌المثل‌های ایرانی را هم می‌داند در کجا استفاده کند.

این خانم خوش‌اخلاق چینی به خبرگزاری فارس آمد و از هر دری صحبت کرد و تاکید داشت که برای موفقیت ورزش ایران در بازی‌های آسیایی اینچئون دعا می‌کند و برایش خیلی مهم است که 20 مدال دوره قبلی، دو برابر شود.

صحبت‌های وی را در زیر می‌خوانید:



فارس: فکر می‌کنم بهتر باشد از 6 سال پیش که به ایران آمدید شروع کنیم. چطور همکاری‌تان را با فدراسیون ووشو آغاز کردید؟

من در استان جیلی چین مربی هستم، داور هم هستم، الان در چین مربی خانم‌ها زیاد نیستند و بیشتر آقایان کار می‌کنند. در فدراسیون چین چند نفر مرا می‌شناختند و کارم را قبول داشتند. قبل از من هم ایران یک مربی چینی داشت که می‌خواست به کشور بازگردد، به خاطر همین، فدراسیون چین مرا به ایران معرفی کرد.

فارس: خانم وان جان لی چرا از ایران رفت؟

می‌خواست ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد.

فارس: پیش از مربیگری، ووشو را در چه سطحی دنبال می‌کردید؟

جهانی نرفتم اما قهرمان چین بودم. قهرمان کشتی هم بودم.

فارس: چه جالب. پس ابتدا کشتی‌گیر بودید؟

بله من هشت سال کشتی می‌گرفتم. در چین مدعی زیاد هست، به همین دلیل خیلی سخت می‌توان به تیم ملی رسید و به مسابقات جهانی رفت. من در کشتی‌ هم در سطح چین مطرح بودم.

فارس: با توجه به فعالیت‌تان در دو رشته، به کدامیک بیشتر تعلق خاطر دارید؟

کشتی را خیلی دوست دارم اما الان ووشو را بیشتر دوست دارم.

فارس: اینکه کشتی کار کردید روی تکنیک‌تان در ووشو هم تاثیری داشت؟

بله چون اول کشتی می‌گرفتم، در ساندا راحت بودم. قدرت بدنی و سرعت خوبی داشتم و تجربیات زیادی کسب کرده بودم.

فارس: حالا هم به کشوری آمده‌اید که در رشته کشتی همیشه در دنیا مدعی است.

بله می‌دانم که ایران کشتی‌گیران خیلی خوبی دارد، اما شما فعالیتی در بخش بانوان ندارید.

فارس: وقتی که 6 سال پیش به ایران آمدید، ما مدال‌دار بودیم، اما با حضور شما، پیشرفت‌مان سرعت بیشتری گرفت.

من 2008 به ایران آمدم. کارم را از جوانان شروع کردم. آن موقع سوده فتحی، فاطمه بساطی و فاطمه دهقان از شاگردانم بودند، آنها بد نبودند اما تکینک‌شان ایراد داشت. دوباره از صفر شروع کردیم و آرام آرام به آنها یاد دادم، با آنها تمرین کردم و در جام‌جهانی جوانان یک طلا و دو برنز گرفتیم. آن زمان تکنیک را بلد بودند اما پایه‌های‌شان ضعیف بود.

فارس: زمانی که می‌خواستید روی پیشنهاد ایران فکر کنید، با وان جان لی که قبل از شما با تیم کار کرده‌ بود، صحبت کرده بودید؟ از او مشورت گرفتید؟

من و وانگ جان لی دوست هستیم، قبلا با هم مبارزه هم کرده بودیم. او از من کمی بزرگ‌تر است، به خاطر ازدواجش هم ایران را ترک کرد.

فارس: چه چیزی در مورد تیم یا شرایط ایران به شما گفت؟

در مورد تیم که چیزی نگفت، فقط به من توضیح داد که در ایران باید روسری و مانتو داشته باشم. او در مورد اسلام و شرایط ایران چیزهایی گفت و تجربیاتی را در اختیارم گذاشت.





فارس: با توجه به اینکه 6 سال تیم را در اختیار داشتید و به گفته خودتان کار را از پایه شروع کردید، به آنچه می‌خواستید رسیدید؟

بله. این بچه‌ها از جوانان پیش من بودند، نفراتی مثل الهه منصوریان، خدیجه آزادپور، مریم هاشمی و صدیقه دریایی، اینها پایه‌های‌شان قوی شده چون از جوانان با من بودند. من برنامه چین را به بچه‌های ایران دادم، شاید دو برابر چینی‌ها تمرین می‌کنند، در این 6 سال خیلی خوب شده‌اند.

فارس: خدیچه آزادپور کجاست. او بعد از طلای بازی‌های آسیایی خیلی دیگر در مرکز اخبار نبود.

او اکنون در اردوی بازی‌های آسیایی اینچئون است. از همان سال 2010 زانویش آسیب دیده و عمل کرده است. یک سال تیم ملی نیامد، کم کم شروع کرد و 2011 در مسابقات آسیایی ویتنام نقره گرفت. کارش خوب بود و فینالش حریف چینی بود. چین هر کشوری که برود، حکم میزبان را دارد، هر چقدر هم آزادپور خوب بازی می‌کرد چون حریف فینالش چینی بود، می‌باخت.

فارس: امیدوار هستید که او در بازِ‌ی‌های آسیایی اینچئون، طلایش را تکرار کند؟

کارش در وزن 60 کیلو سخت است. رقیبان زیادی داخل ایران دارد. صدیقه دریایی 2011 در آسیایی طلا گرفته، کارش خیلی خوب است. مریم هاشمی هم سال گذشته در مالزی طلا گرفته و تجربه و تکنیک خوبی دارد. ما فقط دو نماینده می‌توانیم به بازی‌های آسیایی اینچئون بفرستیم در 52- کیلو و 60- کیلو، به همین دلیل انتخاب خیلی سخت است. همه بچه‌های 56 کیلو و 70 کیلو حالا به 60- کیلو آمده‌اند و به نوعی ترافیک مدعی داریم. شهربانو منصوریان با دو طلای جهانی، مریم هاشمی با دو طلای جهانی، خدیجه آزادپور با طلای بازی‌های آسیایی، صدیقه دریایی با طلای جوانان جهان که این‌ها قرار است در این وزن با هم رقابت کنند که یک نفر از بین اینها ملی‌پوش شود.

فارس: پس در واقع رقابت اصلی، داخل خود ایران است و اول باید از این سد بزرگ عبور کرد.

بله ما به نوعی خودمان یک مسابقه جهانی داریم.

فارس: می‌توانید بگویید که از بین این نفرات شانس کدامیک بیشتر است؟

نه سخت است. چون همه خوب هستند، در 52- کیلو هم همین وضعیت است. منصوریان، عزتی و... البته به مراتب کار در 60- سخت‌تر است چون مدعیانش بیشتر هستند. حالا باید دید چه کسی می‌تواند برای حضور در بازی‌های آسیایی 2014 به عضویت تیم ملی درآید، چون سال آینده ما در رده سنی بزرگسالان فقط همین میدان را داریم و جهانی هر دو سال یک‌بار برگزار می‌شود.

فارس: یک مربی معمولا زمانی موفق می‌شود که روحیات شاگردانش را بشناسد. چقدر در این زمینه خود را موفق می‌دانید؟

بعضی وقت‌ها دوستانم می‌گویند فارسی خیلی سخت است، چطور یاد گرفته‌ای، در حالیکه به آنها می‌گویم اگر فارسی را دوست نداشته باشی، بله یاد گرفتنش خیلی سخت است اما اگر ایران و ایرانی را دوست داشته باشی و بخواهی با آنها ارتباط بگیری، یاد گرفتن زبان فارسی هم آسان و هم لذت‌بخش است. چون می‌خواهی با این زبان زندگی کنی، با دیگران غذا بخوری، تمرین بکنی و ... من حتی خواب‌های فارسی می‌بینم. یک‌بار مادرم از خواب بیدارم کرد و گفت داشتی در خواب فارسی حرف می‌زدی! نصف فکر من ایرانی است.

فارس: فارسی را چطور یاد گرفتید؟

ابتدا حرف‌ها و کلماتی که مربوط به تمرین بود را یاد گرفتم و بعد کلمات مربوط به زندگی‌ام. آرام آرام آنها را یاد گرفتم. هر روز با بچه‌ها صحبت می‌کردم.

فارس: قبل از مصاحبه گفتید که فرهنگ دو کشور به هم نزدیک است. چه شباهت‌هایی بین فرهنگ ایران و چین می‌بینید؟

شهر من، در شمال چین است، که مردم خونگرمی دارد. هر چه دوست دارند، عنوان می‌کنند. مستقیم صحبت می‌کنند. ایرانی‌ها هم به نظر من این‌طوری هستند، هر چه را که دوست دارند یا ندارند، عنوان می‌کنند. همه می‌پرسند که چطور 6 سال در ایران زندگی کردی؟ سختت نیست؟ به آنها می‌گویم اینجا خیلی راحت هستم و دوستان زیادی پیدا کرده‌ام که به من خیلی کمک می‌کنند. ایرانی‌ها خونگرمند. در فدراسیون همه با من دوست هستند. خانم کهرنگی (نایب‌رئیس بانوان فدراسیون ووشو)، شاگردانم و مربیان خیلی با من خوب هستند و کمکم می‌کنند. من در این 6 سال واقعا راحت بودم و مشکلی نداشتم.

فارس: تا کی می‌خواهید در ایران بمانید؟

امروز فقط به بازی‌های آسیایی فکر می‌کنم که حداقل یک مدال طلا برای ایران کسب کنیم.

فارس: قراردادتان با فدراسیون هست یا کمیته ملی المپیک؟

با فدراسیون ووشو

فارس: تاکنون در زمینه پرداخت‌ها مشکلی با فدراسیون نداشته‌اید؟

نه

فارس: خانواده‌تان با حضور شما در ایران مخالفتی نداشتند؟

از سال اولی که آمدم، باید هر روز به مادرم زنگ بزنم چون یکی یکدانه هستم و همیشه نگرانم هست. هر روز به او زنگ می‌زنم و گزارش می‌دهم که تمرین کردم، غذا خوردم، هواخوری داشتم و ... دائم به او می‌گویم راحتم. چون تلویزیون دائم شرایط ایران را بد جلوه می‌دهد و عده‌ای می‌گویند این کشور خطرناک است یا در آن جنگ است، به همین دلیل یک بار مادرم را به ایران آوردم و یک ماه اینجا ماند، سه سال پیش. او را آوردم تا ببیند شرایط چگونه هست. از آن موقع خیالش راحت شد و حالا نگرانی‌اش کمتر است. خصوصا اینکه در چین خیلی برنامه‌ها فشرده هست و باید خیلی تلاش کنی و از صبح که از خواب بیدار می‌شوی باید دائم کار کنی، او وقتی دید اینجا من در کنار تمرین، وقت آزاد هم دارم خیالش راحت شد. وقتی مادرم به ایران آمد، زمانی که تمرینم تمام می‌شد او را بیرون می‌بردم، با هم به رستوران و پارک می‌رفتیم و می‌گشتیم. به او گفتم زندگی ایرانی این شکلی است، خیالش راحت شد. الان دیگر زیاد در مورد وضعیت سوال نمی‌پرسد و فقط می‌گوید جدی‌تر کار کن، ان‌شاءالله مدال بهتر می‌گیری. او عسل ایران را خیلی دوست دارد، وقتی از او می‌پرسم چیزی می‌خواهی که برایت بیاورم، همیشه می‌گوید عسل حتما بیاور چون عسل چین خوب نیست، پسته و زعفران هم برایش می‌برم.

فارس: چند سال‌تان هست؟

31 سال

فارس: تهران شهر شلوغی است، آلوده و پرترافیک، چه مشکلاتی اینجا دارید؟

من در هتل آکادمی ملی المپیک زندگی می‌کنم، گاهی وقتی می‌خواهم خودم را به تمرین برسانم در ترافیک می‌مانم و دائم به راننده می‌گویم سریع‌تر، من عجله دارم و باید به تمرین برسم. ماشین زیاد و ترافیک زیاد هست.

فارس: رانندگی نمی‌کنید؟

می‌ترسم! رانندگی بلدم اما از رانندگی کردن در تهران می‌ترسم، در شهر خودم رانندگی می‌کنم، چون آنجا آرام‌تر رانندگی می‌کنند.



فارس: در هتل راحت هستید؟

بله خیلی خوب هست.

فارس: آشپزی هم می‌کنید؟

گاهی وقت‌ها

فارس: غذای ایرانی هم درست می‌کنید؟

بله زیاد. ماهیچه، کوکو، یک شیرینی هم یاد گرفته‌ام اما اسمش یادم نیست، از دوستانم یاد گرفته‌ام. از مترجمم که 6 سال با هم بودیم و خیلی هم تا حالا کمکم کرده و ارتباط‌مان خیلی زیاد است،‌ غذاهای زیادی یاد گرفته‌ام. با هم زیاد غذا درست می‌کنیم و صحبت می‌کنیم.

فارس: در اوقاتی که تمرین ندارید، چه می‌کنید؟

کتاب می‌خوانم، به موسیقی گوش می‌دهم، تلفنی با دوستان ایرانی‌ام صحبت می‌کنم که بیشتر یاد بگیرم، گاهی هم تلویزیون نگاه می‌کنم.

فارس: می‌توانید کتاب‌های فارسی هم بخوانید؟

نه، بچه‌ها در اردو، کتاب اول دبستان را یادم دادند!

فارس: می‌توانید رقم قراردادتان را بگویید؟

نه ولی خوب است، راضی هستم. البته این را بگویم که من برای پول اینجا نیستم. از 2010 که کمرم آسیب دید، رئیس فدراسیون خیلی به من کمک کرد، او گفت شما نگران نباشید، شما مثل فامیل ما هستید، ما به شما کمک می‌کنیم، به مادرم گفتم فدراسیون ایران خیلی به من کمک کرده و من هم به خاطر پول نمی‌توانم آنها را تنها بگذارم. اینها مثل خانواده من هستند.

فارس: با توجه به اینکه چین قدرت برتر ووشوی دنیا هست، فکر می‌کنید می‌توانید ووشوی این کشور را پشت سر بگذارید؟

من به شاگردانم جرات دادم که بتوانند مقابل چین پیروز شوند. الهه منصوریان و صدیقه دریایی، قبلا حریفان چینی‌شان را شکست داده‌اند. یک‌بار ما در جوانان دو طلا گرفتیم، اما چین یک طلا گرفت. من در چین هم تیم دارم، به خاطر همین تکنیک چینی‌ها را می‌شناسم و آن را به بچه‌هایم گوشزد می‌کنم.

فارس: چند بار در سال به چین می‌روید؟

بستگی به اردوها دارد. معمولا یک بار می‌روم. گاهی 6 ماه اینجا هستم و 6 ماه چین.

فارس: اگر یک روز از ایران بروید، شما به مربی بعدی که به ایران می‌آید چه می‌گویید؟

غذای ایران با چین خیلی فرق می‌کند. چند رستوران خوب را به او معرفی می‌کنم که غذایش خیلی خوب است. جاهایی که خودم زیاد می‌روم. چند جای ایران خیلی قشنگ هست. مثل کیش. من البته جاهای زیادی نرفتم، دوست داشتم چند جای دیگر را ببینم اما هنوز وقت نکرده‌ام. چون وقتی به مسابقه‌ای اعزام می‌شویم، بعد از پایان مسابقه، به چین می‌روم.

فارس: شنیده‌ام امامزاده صالح را دوست دارید؟

دوستش دارم. من مربی هستم و فشار روی من زیاد است چون باید به حریف، مبارزه و مسابقه فکر کنم. خیلی خسته می‌شوم، وقتی به مسجد و یا آنجا می‌روم خیلی آرام می‌شوم. من خیلی دعا می‌کنم و به خدا می‌گویم بچه‌های ما خیلی خوب هستند، کاری کن که آنها خوب نتیجه بگیرند. مسجدی اطراف میدان ونک هست که گاهی به آنجا می‌روم، آنجا به من آرامش می‌دهد.

فارس: نوروز ایران را تاکنون تجربه کرده‌اید؟

یک بار، سال 2008. دیدم که سفره‌ای می‌چینید که هفت تا سین دارد. مردم ایران خوشحالند و در خیابان‌ها خرید می‌کنند.

فارس: امسال چطور؟

نه چون بعد از مسابقات جهانی ترکیه، به کشورم بازمی‌گردم.

فارس: قول کسب مدال در بازی‌های آسیایی اینچئون می‌دهید؟

ان‌شاءالله. خود من خیلی جرات دارم. با بچه‌ها خوب کار می‌کنم، هر چه بلدم به آنها یاد می‌دهم هم از نظر تکنیکی و هم تجربیاتم را در اختیارشان قرار می‌دهم، اینکه چه نتیجه‌ای کسب کنیم، خدا می‌داند. خدا به ما کمک می‌کند و ان‌شاء‌الله مدال خوشرنگی کسب می‌کنیم که همه خوشحال شویم.

فارس: ممکن است در هر دو وزن مدال بگیریم؟

سال 2010 همین اتفاق افتاد. یک طلا و یک برنز گرفتیم.

فارس: در اینچئون هم می‌توانید آن را تکرار کنید؟

شاید بهتر از آن، امیدوارم.

فارس: برخی مربیان رزمی، شیوه کارشان مبنی بر تنبیه بدنی است. مثلا چند سال پیش این امر با حضور مربی کره‌ای در اردوی تکواندو حاشیه‌ساز شد. شما چطور؟

گاهی بچه‌ها می‌خواهند از تمرین در بروند، خسته می‌شوند و می‌خواهند استراحت کنند در حالیکه باید بیشتر تمرین کنند. مثلا در رده‌های سنی پایه، زودتر خسته می‌شوند که باید با آنها محکم و جدی صحبت کرد که تمرین بکنند. باید با آنها تحکم کرد اما تنبیه بدنی نه.

فارس: ظاهرا یک بار که به چین رفته بودید، فدراسیون کشورتان قصد داشت مانع بازگشت‌تان به ایران شود،‌ جریان چه بود؟

چون خود من در چین تیم دارم، رئیس فدراسیون‌مان ظاهرا شوخی می‌کرد و با توجه به اینکه الهه منصوریان توانسته بود حریف چینی‌اش را شکست دهد گفت آفرین کارَت خیلی خوب است، بیایی چین حتما به تو جایزه می‌دهیم! اما چه جایزه‌ای، منظورش برخورد کردن با من بود. گفتم من جایزه نمی‌خواهم، فقط کتکم نزنید کافی است! ظاهرا او به شوخی می‌گفت اما منظور دیگری داشت. در گوانگ‌جو یکی از مردان توانست حریف چینی‌اش را شکست دهد که رئیس فدراسیون با توجه به اینکه این مدال برای چین خیلی اهمیت داشت، با او برخورد کرد. یعنی ما این مشکل را داریم که اگر برابر چینی‌ها خوب کار کنیم، به ما اجازه ندهند به تیم‌مان ملحق شویم. به‌ هر حال او رئیس است ولی من حالا که سرمربی ایران هستم تمام تلاشم را می‌کنم که کارم را خوب انجام دهم و تیمم مدال بگیرد.





فارس: اردوهای شما حاشیه خاصی ندارد، چند سال است که از اردوهای شما خبر حاشیه‌ای به گوش نمی‌رسد. دلیلش چیست؟

بچه‌های رده‌های سنی پایه حرف گوش‌کن هستند و مربی و سرپرست و مسئول را مثل خانواده‌شان می‌دانند. بچه‌های بزرگسال هم که سال‌هاست با ما هستند و دیگر در این زمینه مشکلی نداریم و به شرایط عادت کرده‌اند.

فارس: اگر حرفی ناگفته مانده، بفرمایید؟

امسال برای من، برای ما، برای فدراسیون و برای ایران خیلی مهم است. ما بازی‌های آسیایی را پیش رو داریم، در این چند سال در ایران زندگی یک مقدار سخت شده، آمریکا خیلی به ایران فشار وارد کرده (تحریم‌ها)، اگر نتیجه بگیریم یعنی به دنیا نشان می‌دهیم ایران قوی است، شما به ما فشار وارد کردید ولی ما ضعیف نشدیم و قوی‌تر از قبل هستیم. در بازی‌های آسیایی 2010 ما 20 مدال گرفتیم دعا می‌کنم امسال دو برابر آن زمان مدال بگیریم و به دنیا نشان بدهیم که ایرانی قوی است. من می‌روم چین، دوستانم می‌گویند چرا ایران را دوست داری؟ وقتی این را می‌گویند، یک سوال می‌پرسم: شما ایران بودید که این حرف را می‌زنید؟ شما که نبودید، شما فقط تلویزیون نگاه می‌کنید که آن هم کانال ایران نبوده، همه کشورها مشکلاتی دارند و این فقط مختص ایران نیست، شما که ایران نبودید نمی‌توانید در موردش قضاوت کنید. من 6 سال ایران بودم و می‌توانم بگویم ایران چه مشکلاتی دارد ولی شما که نه. اگر ایران واقعا خوب نبود، من هم نمی‌ماندم.

م

۱۳۹۲/۱۲/۲۰

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...